برای دانلود جزوه آموزشی آشنایی با عکاسی بر روی لینک زیر کلیک نمایید.
وظیفه عکاسی این است که آدمی را برای آدمی و هر انسان را برای خویشتن تفسیر کند و این پیچیدهترین کاری است که در جهان وجود دارد.
لذت عکاسی به جهت باز تولید موقعیتهای زندگی انسان، هنگامی ما را به وجد میآورد که با هر بار دیدن و تعمق در آن، نکات تازهای را کشف کنیم. تصاویر با ما سخن میگویند و ما با همهی ادراک ذهنی امان به اطراف خود بیشتر دقیق میشویم.
عکسها همیشه حرفی برای گفتن دارند و بدون هیچ واسطهای چیزی را حکایت میکنند، چگونگی تعبیر و برداشت حرف اصلی یا پیام هر یک از عکسها به مخاطب بستگی دارد که با چه انگیزهای از عکسها استفاده میکند؟ دارای چه میزان سواد بصری است؟ ارتباط احساسی شخصی او با این آثار چیست؟ و در نهایت از دیدگاه هنر چه برداشتی از آن دارد؟
جدا از تصاویری با مضامین اجتماعی که راحت و مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار میکنند، عکسهایی نیز هستند که رازهایی را در خود نهفته دارند و عدم آگاهی از عناصر اولیهی زیبایی شناسی و تجربی دیدن، فاصله زیادی بین اثر و مخاطب ایجاد میکند، که در این راه مطالعه و مکاشفه و همچنین دیدن عمیقتر کمک میکند زوایای پنهان آثار آشکار شده و نظریههای متفاوتی ارائه شود. در این مورد«امبرتواکو» یک اثر هنری را اثری گشوده و باز میخواند و اعتقاد دارد که مخاطبان میتوانند برداشتهای متعددی از آن اثر داشته باشند.
از آنجا که تاثیر بصری آثار هنری بیش از هر کلامی، ذهن جستجوگر مخاطب را به چالش میکشاند، هنرمندان عکاس نیز باید با ساماندهی، وحدت و استفادهی آگاهانه از عناصر ساختاری آثار خود و ایجاد ارتباطی معنایی و درونی تلاش کنند و شرایط درک بالاتری را برای مخاطبین فراهم آورند.
همهی عکاسان افکار زیادی در مورد موضوع عکسهایشان دارند، برخی از این افکار خیلی سریع نتیجه میدهد و برخی دیگر مرتباً ذهن او را به خود مشغول میکند.
یک عکاس باید قوهی درک بالایی داشته باشد تا بتواند در کوتاهترین زمان ممکن که کسری از ثانیه است، لحظات مناسبی از زمان را منجمد سازد.
در زندگی روزمرهی ما بعضی از موضوعات بیاهمیت کمتر به چشم میآید، ولی چنانچه در نوع انتقال آن که از صافی ذهن هنرمند عکاس عبور نموده و در ساختاری منسجم و دقیق از ترکیب فرمها و عناصر زیباییشناسی اهتمام شود، آن را از یک انتقال سادهی تصویری به اثری گویا، ماندگار و هنری تبدیل میکند. و این مانند همان کلماتی است که به تنهایی فقط کلمه و واژهی متشکل از چند حرف هستند ولی وقتی به درستی و از ورای اندیشهای کنار هم مینشینند، جملهای را میآفرینند که میتواند بر روح و روان آدمی تاثیر بگذارد و یا سرمشق انسانها در راه و روش زندگی باشد.
در هر حال یک هنرمند در ارائهی موضوعات بایستی وسعت ذهن خود را گسترش دهد تا دید بازتری در بیان آنها بیابد. عکسها در ابتداء با خود هنرمند به گفتگو و مکاشفه میپردازند، چه زمانی که هنوز دکمهی شاتر دوربین خود را نفشرده و چه هنگامی که در برابر اثر عکاسی شده به تفکر میپردازد.
برداشتها، کشمکشها و فعالیتهای ذهنی ما در رسیدن به تصویری واحد مرتباً در تغییر است و آنچه در هنر عکاسی ذهنیت هنرمند را به عینیت متجلی میسازد حاصل تفکر و اندیشهی اوست.
عکاسی با ISO بالا به شما کمک میکند در نور کم تا حد ممکن از تار شدن تصویر جلوگیری کنید. این خاصیت معمولاً به شما اجازه میدهد بدون فلاش عکسهایی بگیرید که طبیعیتر به نظر میرسند.
اگرچه در دوربینهای دیجیتال معمولی که سنسورهای کوچکی دارند. با افزایش ISO از ۱۰۰ کیفیت تصویر هم افت میکند. حقیقت این است که هر چه ISO بیشتر باشد نویز تصویر هم بیشتر است.
همانطور که ذکر شد با چند استثنا فقط دوربینهای Digital Single Reflex)DSR) با ISO بالا میتوانند عکسهای واضحی بگیرند.
بهینهسازی سنسورها:
کارخانههای سازنده در حال انجام بهینهسازیهایی بر روی سنسورها هستند. یکی از این کمپانیها Fojifilm است که با تولید سنسورهای Super CCD به موفقیتهایی در این زمینه دست پیدا کرده است. البته همه دوربینهای ساخت کمپانی Fojifilm دارای این تکنولوژی نیستند. سنسورهای Super CCD نور بیشتری را با نویز الکتریکی کمتر میبینند. بهطوریکه عکسهای با 400 ISO شفافتر میشوند. و حتی عکسهایی که با 800 ISO با این دوربینها گرفته شدهاند قابل قبول و قابل استفاده هستند. و عکسهایی که ۱۶۰۰ ISO گرفته شدهاند دارای نویز هستند و جزئیات کمی از تصویر از بین میرود.
مشکلات استفاده از مود حساسیت بالا:
بعضی از دوربینها یک مود برای حساسیت بالا دارند که در نور کم فعال میشود. این مود یا وضعیت با توجه به نور به طور اتومات ISO بالاتر را انتخاب میکنند. در بعضی از دوربینهای دیجیتال زمانیکه ISO بالا را انتخاب میکنید به طور اتومات رزولوشن عکس را کاهش میدهد. مثلاً اگر دوربین شما ۶ مگاپیکسل باشد با ISO بالا ممکن است رزولوشن عکس ۳ مگاپیکسل شود.
کاهش نویز و ISO بالا:
دوربینهای دیجیتال برای اصلاح نویز از یک نرم افزار کاهش نویز یا Noise Reduction استفاده میکنند. ولی این خاصیت میتواند کمی تصویر را تار کند. به این ترتیب شما جزئیات ریز عکس را از دست میدهید و لکههای رنگی در تصویر شما ظاهر میشود. هر چه ISO را بالاتر ببرید سیستم کاهش نویز فعالتر میشود و در نتیجه لکههای بیشتر و جزئیات کمتر در عکس خواهد داشت.
حال چگونه از ISO بالا استفاده کنم:
اگر دوربین دیجیتالی
دارید که به راحتی میتوان آنرا ثابت نگه داشت تا حد امکان از ISO
بالا استفاده نکنید. برای یک عکس مهم که باید در نور کم گرفته شود از ISO
پایین و سه پایه برای دوربین خود استفاده کنید.
زمانیکه در نور کم عکاسی میکنید بهتر است ISO
را خود انتخاب کنید تا اینکه اجازه دهید دوربین مقدار ISO
را برای شما انتخاب کند. دوربین خود را با بالاترین ISOها انتخاب
کنید تا بیشترین ISO
موررد قبول شما مشخص شود.
عکس سیاه و سفید در ابتدای ظهور عکاسی، تنها انتخاب عکاسان بود. بعدها حتی با تولید فیلمهای رنگی نیز عکاسان ترجیح میدادند با فیلمهای سیاه و سفید به کار خود ادامه دهند چرا که این فیلمها به نسبت ارزانتر و البته با کیفیتتر بودند. با بالا رفتن کیفیت فیلمهای رنگی تولید فیلمهای سیاه و سفید با شکست رو به رو شد؛ اما امروزه عکسهای سیاه و سفید به حیاتی دوباره دست یافتهاند چرا که عکاسان به قدرت بیبدیل و نامنتهای عکسهای سیاه و سفید پی بردهاند. شاید این سوال در ذهن ایجاد شود که با وجود طراوت رنگ در دوربینهای دیجیتال چرا همچنان عکاسی سیاه و سفید طرفداران خود را دارد. در واقع گاهی عکاس مایل است سایههای قوی و طیفهای خشن یک سوژه را برجسته کند. در عین حال این عکاسی توانایی خاصی در ایجاد فضاهای رمانتیک و رمزآلودی را دارد که از عهده عکاسی رنگی خارج است. سوژههای یکسان در دو عکاسی رنگی و سیاه و سفید به شکلهای مختلفی بروز میکنند. نور و سایه نقش کلیدی را در عکاسی سیاه و سفید بر عهده دارند و چنانچه عکاس نتواند نور مناسبی را در تصویر به ثبت برساند از ارزش کارش به شدت کاسته میشود. دوران عکاسی سیاه و سفید با اختراع دوربینهای دیجیتال به نظر رو به اتمام میرسید اما امروزه اکثر این دوربینها گزینهای دارند که ثبت تصویرهای سیاه و سفید را برای ما امکانپذیر کرده است. البته کیفیت تصویر سیاه و سفید با بالا رفتن کیفیت دوربین ارتقا پیدا میکند. نرم افزارهایی نیز هستند که به ما اجازه میدهند تا عکسهای رنگی خود را به سیاه و سفید تبدیل و چاپ کنیم. به نظر میرسد عکاسی سیاه و سفید به علت انتقال یک حس نوستالوژیک همیشه مورد تحسین و علاقه مردم خواهد بود.
هدف عکاسی هنری (Art photography) تولید تصاویر صرفاً زیبایی شناسانه است. عکسهای هنری غالباً در نمایشگاهها و موزهها در معرض دید عموم قرار میگیرد. سوژههای اصلی این شاخه از عکاسی، زیباییها و نمایش زیباییهای هر شیء معمولی است. از آن جایی که درک زیبایی مطلق نیست و تعریف زیبایی یک امر شخصی است، عکاسی هنری نیز بسیار ذهنی و فردی تلقی میشود. چالش دیگری که این عکاسی با آن روبه روست، نوین بودن هنر عکاسی نسبت به هنرهایی از جمله نقاشی و یا موسیقی است. عکسهای هنری در تعداد کم تولید میشود و اکثراً مورد استفادهی مجلات و تبلیغات قرار میگیرد. این عکاسی را میتوان هم تراز با عکاسی مد و متضاد با هدف عکاسی مستند دانست.
تصویر در عکاسی مستند (Documentary photography) یک سند تاریخی به حساب میآید. عکسهای مستند در کنار محسنات زیباییشناسانه و هنری، بیشتر به منظور تحولات اجتماعی و سیاسی مورد بهرهبرداری قرار میگیرند چرا که واقعیت را همان طور که هست به ثبت میرسانند. به عبارت سادهتر، در این نوع عکاسی تصویر نفش یک شاهد و مدرک را برای اثباب وجود یک وضعیت خاص به عهده دارد. لوییس هین و جیمز ون دو پیشگام در عرصه عکاسی مستند هستند.
هرچند عکاسی مستند و عکاسی هنری در دو نقطه مقابل هم قرار گرفتهاند، پائول استرند جزو معدود عکاسان مشهوری است که در کارهای هوشمندانهاش، نقطه مشترکی بین این دو رشته عکاسی ایجاد کرده است. گاهی اوقات عکسهای مستند با قصد برانگیختن احساسات بیننده تا حدی عجیب، تکان دهنده و در عین حال هوشدار دهنده است و بیشترین مثالهای مشهور در این زمینه عکاسی در روزنامهها و مجلات نوین و مدرن به چاپ رسیدهاند. از طریق عکسهای مستند، بیننده از فرهنگ، سیاست و موقعیتهای اجتماعی سایر مردم دنیا اطلاعات درستی به دست میآورد.
عکاسی خیابانی (Street photography) به عنوان بدنه هنر عکاسی، صحنههایی از زندگی روزمره مردم را سوژه اصلی خود قرار میدهد. خیابانها، پارکها، کارناوالها، محلهای خرید و مراکزی که مردم گرد هم میآیند، محل اصلی تهیه عکسهای خیابانی است. هر چند این عکاسی شاخهای از عکاسی مستند به شمار میآید اما از بعضی لحاظ با هم متفاوت هستند از جمله اینکه هدف اصلی عکاسی خیابانی به تصویر کشیدن مردم است و نه پوشش یک اتفاق. در واقع این شاخه از عکاسی آیینهای است در برابر مردم که گاهی نیز با شوخ طبعی و یا لحنی طعنهآمیز پیامهای سیاسی و یا اجتماعی را منتقل میکند که در چنین شرایطی به عکاسی مستند نزدیک میشود. سالهای 1975 تا 1980 نقطه اوج و شکوفایی تاریخ عکاسی خیابانی است.
هدف اصلی عکاسی خبری (Photojournalism) ثبت اتفاقات خبری است. ماموریت اولیه عکاس خبری تهیه تصویری است که کامل کننده یک گزارش باشد. هر چند یک عکاس حرفهای میتواند تصاویر یک خبر را پیش از یک گزارشگر تهیه کند. تصاویر خبری تلاش میکنند تا با جلب نظر مخاطب، آنها را به دیدن و یا شنیدن باقی گزارش ترغیب کنند. اما در عین حال عکس خبری باید نماینده و شاهدی صادق در ماجرای اتفاق افتاده باشد. بنابراین برای عکاسان حرفهای و مسئولین رسانهها، هرگونه دستکاری و یا تغییر عکس در محدوده نکات غیر اخلاقی قرار میگیرد.
عکاسی خبری به علت صداقت در ثبت تصویر، کاربردیترین شاخه عکاسی است. از سوی دیگر ممکن است بعضی با در نظر گرفتن اهمیت کادربندی، انتخاب زاویه دید و لنز مناسب، عکسی خبری را در بخش هنری دسته بندی کنند. به ویژه اینکه در سالهای اخیر، عکسهای خبری زیادی در گالریها به نمایش در آمده است. اما اطلاق عنوان هنر به عکاسی خبری مشکلات زیادی را به وجود آورده چرا که پیروی از مرامنامههای اخلاقی(روزنامه نگاری و اخلاق) در زمینه یک کار هنری بیمعنی به نظر میرسد و همین اتفاق ممکن است در آینده باعث سلب اعتماد مخاطبان عکسهای خبری شود.
عکاسی یک هنر رو به گسترش است که در حال حاضر صرفاً در حد حرفهایها خلاصه نمیشود. وجود دوربینهای ساده، وجود سلیقهها و هدفهای گوناگون برای عکاسی باعث شده تا مثلا در حالیکه یک عکاس حرفهای به فتوژورنالیسم گرایش دارد؛ آن آماتور دیگر خواستار عکاسی ماکرو باشد و آن دیگر عکاسی خیابانی را ترجیح دهد و یکی هم اصلاً نداند گرایشش در عکاسی در کدام نوع از مکاتب عکاسی قرار میگیرد. این مجموعه کاربردی را در پستهای بعدی برای آشنا شدن شما با انواع مکاتب عکاسی در اختیارتان میگذاریم.
متاسفانه به علت ناآشنایی و عدم استفاده از وسایل جانبی دوربینها به خصوص فیلترها و حلقههای مبدل مختلف، تهیه این گونه وسایل در ایران بسیار مشکل میباشد و برای اغلب دوربینها حتی در نمایندگیهای معتبری نظیر کانن نیز نمیتوان وسایل جانبی مربوط به لنز دوربینها را تهیه نمود. روش استفاده از فیلترها، سایههای لنز، پوششهای لنز و دیگر وسایل مربوط به لنزها برای دوربینهای دیجیتال همانند دوربینهای فیلمی میباشد. فقط دو مساله مهم در این میان حائز اهمیت میباشد. اول اینکه بخاطر اندازه غیر استاندارد لنزهای دوربینهای دیجیتال استفاده از این وسایل روی دوربین های مختلف دچار مشکل میباشد. این بدان معنی است که برای استفاده از فیلترها و سایر وسایل استاندارد باید از مبدل ها و حلقههای سازگار کننده استفاده نمود. وظیفه مبدلها این است که لنز غیر استاندارد یک دوربین را برای پذیرفتن یک وسیله استاندارد آماده نمایند. دوم سنسوری که در دوربین های دیجیتال به جای فیلم قرار داده شده است به طول موج های خاصی از نور حساسیت نشان میدهد که در بعضی از موارد با فیلم متفاوت است. در نتیجه، تاثیر بعضی از فیلترها روی تصویر دیجیتالی با تاثیری که روی فیلم می گذارد متفاوت میباشد.
اکنون میتوانیم روند فوکوس شدن تصویر و ثبت آن در یک دوربین دیجیتال را به اختصار توضیح دهیم. در ابتدا عکاس، دوربین را به سمت سوژه مورد نظر میگیرد و به کمک زوم اپتیکال تصویر را به اندازه دلخواه بزرگ یا کوچک میکند یا به تعبیر دیگر، زاویه و میدان دید دوربین را باز و بسته میکند تا به کادر مطلوب برسد. سپس عکاس دکمه شاتر را به آرامی تا نیمه فشار میدهد. دکمه شاتر همان دکمهای است که عمل عکس گرفتن را انجام میدهد. در دوربینهای معمولی غیر دیجیتال دکمه شاتر فقط یک کار انجام میدهد و آنهم باز و بسته کردن شاتر یا دهانه دیافراگم جهت وارد کردن نور به داخل دوربین. اما در دوربینهای دیجیتال معمولا این دکمه دو کار انجام میدهد. وقتی دکمه شاتر را تا نیمه راه فشار میدهیم، قبل از آنکه نوبت به باز وبسته شدن دیافراگم و ثبت تصویر برسد، عمل فوکوس خودکار انجام میشود. در این مرحله مقدار نور تابیده شده روی حسگر دوربین اندازهگیری میشود و بالفاصله پردازشگر دوربین مقدار مناسب برای اندازه دیافراگم و سرعت باز و بسته شدن شاتر را محاسبه میکند. فوکوس موفقیتآمیز روی سوژه معمولا به وسیله بوق و نشان دادن علائم تصویری خاص به اطلاع عکاس میرسد و در صورت تمایل، وی میتواند دکمه شاتر را تا انتها فشار دهد تا عکس گرفته شود. در این لحظه سنسور دوربین به کار میافتد و نور تابیده شده را تا زمان بسته شدن شاتر به الکتریسیته تبدیل میکند. سپس بار الکتریکی ذخیره شدن در سنسور اندازهگیری و یک سیگنال دیجیتالی بر حسب مقدار بار هر پیکسل برای پردازشگر دوربین ارسال میشود. پردازشگر دوربین نیز به نوبه خود با ارزیابی مقدار سیگنال به دست آمده از هر پیکسل به مقدار هر یک از رنگهای سهگانه سبز، قرمز و آبی در تصویر پی میبرد. پس از تکمیل این مرحله تصویر گرفته شده روی صفحه LCD دوربین قابل نمایش است. البته ممکن است قبل یا حین نمایش تصویر خروجی عملیات فشرده سازی تصویر و تبدیل آن به فرمت رایج JPEG انجام شود تا حجم فایلی که قرار است روی حافظه دوربین ذخیره شود کاهش یابد.
احتمالاً اگر تاکنون مقالات و اخبار مربوط به دوربینهای دیجیتال را خوانده یا شنیده باشید، اصطلاح SLR به گوشتان خورده است. کلمه SLR سرنام عبارت Single Lens Reflex است و دوربینهای SLR اصطلاحاً به دوربینهایی گفته میشود که از یک جفت عدسی و آینه، هم برای ثبت تصویر و هم برای دیدن و فوکوس کردن روی سوژه استفاده میکنند. یک دوربین از نوع SLR ممکن است دیجیتال باشد یا نباشد. دوربینهای دیجیتال SLR گاهی اوقات DSLR نامیده میشوند. چنانکه پیشتر گفتیم، در این دوربینها به دلیل استفاده از سیستم اپتیکال، از منظره یاب معمولی نیز میتوان در کنار صفحه نمایش LCD استفاده کرد. دوربینهای SLR حرفهای معمولا طوری طراحی شدهاند که لنز دوربین به طور کامل قابل تعویض باشد. بنابراین در دوربینهای DSLR تاکید چندانی روی میزان بزرگنمایی لنز یا همان مقدار x نیست زیرا دوربین SLR اصولا مستقل از لنزی که قرار است روی آن سوار شود طراحی میشوند. با این وجود اخیراً نسل جدیدی از دوربینهای نیمه حرفهای SLR به بازار آمدهاند که مجهز به یک لنز زوم با قدرت بزرگنمایی مناسب و مکانیزم Single Lens Reflex هستند. در این دوربینهای دیجیتال اگرچه لنز اصلی دوربین قابل جدا شدن از بدنه نیست اما عکاس میتواند با استفاده از یک قطعه جانبی به نام آداپتور، روی لنز دوربین لنزهای مبدل (Converter Lens) یا تکمیلی نصب کنند. این لنزهای تکمیلی در حقیقت قابلیت عکسبرداری زاویه باز (wide) یا زاویه بسته (tele) دوربین را افزایش میدهند. بعضی از دوربینهای دیجیتالی که اصطلاحاً به دوربینهای Ultra Zoom مشهور هستند(به دلیل استفاده از لنز زوم قوی) مانند سری PowerShot Sx IS از کانن چنین قابلیتی دارند. این دوربینها را نمیتوان یک SLR واقعی نامید ولی همان خصوصیات و ویژگیهای اصلی دوربینهای SLR را با قیمتی به مراتب ارزانتر در اختیار عکاس قرار میدهند.
این روزها از انواع سنسورها یا حسگرهای CMOS و CCD در دوربینهای دیجیتال استفاده میشود. اصطلاح CCD سرنام عبارت Charge Coupled Device و اصطلاح CMOS سرنام عبارت Complementary Metal Oxide Semiconductor است. با اینکه این دو فناوری از نظر ماهیت تفاوت چندانی ندارند، اما در نحوه استفاده از نور دریافت شده و انتقال آن به صورت سیگنالهای الکتریکی متفاوتند. حسگرهای نوری از هزاران ردیف المان نیمههادی بسیار کوچک و حساس به نور تشکیل شدهاند که میتوانند ذرات یا فوتونهای نور را به بار الکتریکی تبدیل کنند. هرچه شدت نور تابیده شده بر این عناصر الکترونیکی ریز، بیشتر باشد، میزان الکتریسته تولید شده توسط آنها نیز بیشتر میشود. در حسگرهای CCD بار الکتریکی تولید شده در هر سلول باید به صورت تک به تک و ردیف به ردیف خوانده شود و قبل از آنکه حسگر بتواند آماده عکسبرداری بعدی شود باید تمام اطلاعات مربوط به عکس قبلی یعنی الکتریسیته حاصل از تابش نور تصویر قبلی از روی آن پاک شود. در حسگرهای CMOS، هر عنصر حساس به نور میتواند جداگانه خوانده شود زیرا دارای یک مختصات X و Y منحصر به فرد است که قابل آدرسدهی و خوانده شدن است. هر پیکسل در حسگرهای CMOS دارای چند ترانزیستور و المان نیمههادی مرتبط است که در کنار آنها قرار میگیرد بنابراین برخی از فوتونهای نور به جای اینکه با سطح سلولهای نورسنج برخورد کنند با این نیمههادیها برخورد کرده و به هدر میروند. بنابراین تجربه نشان داده است که حسگرهای CCD به دلیل سادگی ساختمان و عدم استفاده از المانهای نیمههادی اضافی، سیگنال شفافتری تولید میکنند و به همین دلیل تصاویر ثبتشده توسط آنها شفافتر است و کیفیت بیشتری دارد. در عوض حسگرهای CMOS به دلیل قابلیت آدرس دهی دقیق هر پیکسل دارای کاربردهای چند منظوره هستند و علاوه بر ثبت تصویر میتوان از آنها برای نورسنجی، فوکوس اتوماتیک و کارهای دیگر مورد نیاز در حین عکاسی استفاده کرد. بنابراین حسگرهای CMOS باهوشترند و میتوانند خیلی از عملیات پردازش تصویر را به جای واگذارکردن به پردازنده دوربین دیجیتال خودشان انجام دهند. ضمن اینکه مصرف برق این حسگرها دهها برابر کمتر از حسگرهای CCD است.
نتیجه اینکه دوربینهای ساخته شده با حسگرهای CMOS سریعتر و مقرون به صرفهترند و به دلیل خودکفا بودن حسگر برای برخی از عملیات پردازش تصویر نیاز کمتری به استفاده از قطعات الکترونیکی اضافی دارند و هزینه تمام شده دوربین و میانگین مصرف باتری آن کاهش مییابد. در مجموع بنا به دلایل ذکر شده، فعلا با فناوری موجود دوربینهای دیجیتال حرفهای از سنسورهای CCD استفاده میکنند. اما در دوربینهای دیجیتالی ارزان قیمت از سنسورهای CMOS بهره گرفته میشود. اگر در آینده فناوری بهکار رفته در سنسورهای CMOS اصلاح شود، احتمالا با یک افت شدید در قیمت دوربینهای دیجیتال حرفهای و پیشرفت قابل ملاحظه در این وسایل روبرو خواهیم شد.
همه دوربینهای غیردیجیتال از سیستمی به نام Viewfinder یا منظره یاب استفاده میکنند. این همان قسمتی است که هنگام عکس گرفتن از درون آن به منظره یا سوژه مورد نظر نگاه میکنیم و کادر تصویر مطلوبمان را انتخاب میکنیم. منظره یاب در این دوربین ها تصویر را به صورت انعکاسی و به کمک آینههای موجود در دوربین به چشم مان میرساند. در دوربینهای دیجیتالی وضعیت کمی متفاوت است. اولاً از آنجایی که سنسور دوربین الکترونیکی است و تصاویر را به صورت دیجیتالی ثبت میکند، میتوان به راحتی تصویر روبروی دوربین را از طریق سیگنالهای الکترونیکی منتقل کرد و توسط یک صفحه نمایش LCD نمایش داد. ثانیاً استفاده از این روش موجب میشود که دیگر نیازی به آینهها و سایر ادوات انعکاسی و مکانیکی داخل دوربین نباشد. بنابراین حجم دوربین خیلی کم میشود. این همان روشی است که در دوربینهای دیجیتالی ارزان قیمت به کار میرود. اما حذف سیستم اپتیکال منظره یاب عملاً کیفیت کار دوربین را پایین میآورد. زیرا اولاً تصویر LCD هرگز نمیتواند به شفافیت و دقت تصویری باشد که عدسی دوربین به سادگی روی منظره یاب منتقل میکند. ثانیاً در شرایطی که نور محیط شدید استـ مثلاً در کنار یک ساحل آفتابی یا در یک روز برفیـ دیدن تصویر کم نور صفحه LCD سخت میشود. در دوربینهای دیجیتالی نیمه حرفهای این مشکل را با افزودن یک منظره یاب دیجیتالی کاهش میدهند. به این ترتیب همان تصویر دیجیتالی که روی LCD نمایش داده میشود روی یک LCD خیلی کوچک در فضای تاریک داخل منظره یاب نمایش داده میشود تا اولاً مصرف باتری کم شود و ثانیاً دیدن تصویر در زیر نور شدید راحت باشد. اما چون منظره یاب دیجیتالی است، کیفیت تصویر آن هنوز قابل مقایسه با منظره یاب اپتیکال نیست. در دوربینهای دیجیتالی نوع SLR این مشکل با تعبیه کردن مجدد کل سیستم منظره یاب اپتیکال دوربینهای غیر دیجیتالی حرفهای حل شده است. ضمن اینکه همچنان امکان استفاده از سیستم LCD وجود دارد.
کلمه زوم به معنی بزرگنمایی است و بزرگنمایی همان کاری است که لنز دوربین انجام میدهد. این کار توسط جابجا شدن عدسیهای لنز و تغییر فاصله کانونی آن صورت میگیرد. در دنیای عکاسی با دوربینهای غیر دیجیتال، به خصوص عکاسی حرفهای، معمولاً از لنزهایی استفاده میشود که دامنه فاصله کانونی آنها چندان بزرگ نیست. مثلاً برای عکاسی از مناظر پهناور از لنزهای واید(زاویه باز) مثلا 17 تا 35 میلیمتری و برای درشت نمایی صحنههای دوردست از لنزهای تله 100 تا 500 میلیمتری استفاده میشود. اما در بیشتر دوربینهای عکاسی دیجیتال(غیر از انواع SLR) از لنزهایی استفاده میشود که اصطلاحاً لنز زوم نامیده میشوند و میتوانند دامنه وسیعی از فاصله کانونی را(مثلاً از 35 تا 350 میلیمتر) پوشش دهند. به همین دلیل میزان بزرگنمایی لنز دوربین(که ثابت و غیر قابل تعویض است) به عامل مهمی در کیفیت کار دوربین و نیز هنگام خرید آن تبدیل میشود. منظور از زوم اپتیکال همین میزان بزرگنمایی لنز زوم در دوربینهای دیجیتال است. هرچه دامنه فاصله کانونی لنز بیشتر باشد، میزان بزرگنمایی لنز که معمولا با حرف x نشان داده میشود بیشتر میشود. مثلا لنز یک دوربین دیجیتال با زوم اپتیکال 12x خیلی قویتر از لنز دوربین دیگری است که زوم اپتیکال آن 6x است. اما زوم دیجیتال چیز دیگری است. زوم دیجیتال یک بزرگنمایی جعلی است و ربطی به فاصله کانونی لنز ندارد. بنابراین وقتی از زوم دیجیتال در دوربین استفاده میکنید تصویر واقعاً بزرگتر نمیشود بلکه فاصله کانونی لنز ثابت میماند و از روشی به نام جاگذاری (interpolation) استفاده میشود تا یک سری پیکسلهای اضافی بر اساس پیکسلهای موجود در تصویر تولید و به تصویر اضافه شود. این پیکسلها با تکنیکهای پردازش تصویر و فناوری موحود در لنز و تراشه پردازشگر تصویر در دوربین محاسبه و حدس زده میشود. به این ترتیب تصویر حاصله به صورت مجازی بزرگتر میشود. استفاده از زوم دیجیتال تقریباً با بزرگنمایی تصویر در نرمافزارهای ویرایش عکس، برابر است و گاهی اوقات نتیجه بزرگ کردن عکس توسط این نرمافزارها خیلی بهتر از زوم دیجیتال از آب در میآید.
اصطلاح مگاپیکسل به تعداد کل پیکسلهای قابل ثبت در یک تصویر توسط سنسور دوربین اشاره دارد. این مقدار، هم به ابعاد سنسور و هم به میزان دقت آن بستگی دارد. مثلاً سنسور یک دوربین دیجیتال ممکن است بتواند در بهترین حالت عکسی با ابعاد 2592 در 1944 پیکسل ثبت کند. در این صورت مجموعا 5038848(حدود 5 میلیون) پیکسل یا نقطه در این تصور وجود خواهد داشت. بنابراین به چنین دوربینی اصطلاحاً 5 مگاپیکسل میگویند. البته این دوربین میتواند تصاویری با ابعاد و رزولوشن پایینتر نیز ثبت کند. این بستگی به تصمیم عکاس دارد. هرچه رزولوشن تصویر و ابعاد آن کمتر باشد، تعداد تصاویری که میتوان روی مقدار معینی از حافظه دوربین ثبت کرد بیشتر میشود اما در عوض دقت و وضوح آن کمتر میشود. توجه کنید که دقت و وضوح کمتر لزوماً به معنی کیفیت پایینتر نیست. عوامل دیگری همچون کیفیت کار لنز و میزان بزرگنمایی آن، سرعت شاتر، میزان روشنایی تصویر و سرعت ISO نیز تاثیر بسزایی در کیفیت و شفافیت عکس دیجیتال دارند که اهمیتشان گاهی اوقات از مگاپیکسل دوربین خیلی بیشتر است. اگر بخواهیم رزولوشن را یکی از عوامل تعیین کننده در کیفیت تصویر تلقی کنیم، این بستگی زیادی به توقع و نیاز ما دارد. اگر بخواهید یک تصویر دیجیتالی را در ابعاد کوچکی چاپ کنید. تنظیم دوربین روی رزولوشنی پایینتر از حداکثر توانایی آن نیز نتیجه خیلی خوبی حاصل میکند زیرا شما عکس بزرگی نمیخواهید. اما اگر بخواهید همین عکس را در ابعاد بزرگ چاپ کنید، آنگاه ابعاد و رزولوشن تصویر در کیفیت آن تعیین کننده خواهد بود.
گرفتن عکسPortrait ، گرفتن عکس از اشخاص: گرفتن عکس هایPortrait، شاخه بزرگی از عکاسی می باشد که تکنیک های بسیاری را پوشش می دهد.در این سبک از عکاسی، همکاری شخص مورد نظر و تبادل اطلاعات بین موضوع و عکاسی بسیار مهم می باشد. از نکات پایه ای که باعش می شود یک عکس پرتره واقعی به نظر برسد، طبیعی گرفتن عکس می باشد و این عمل مستلزم آن است که سوژه مورد عکاسی احساس ناراحتی از شرایطش نداشته و کاملاً راحت باشد یعنی حتی باید تا حدی سوژه را آزاد گذاشت تا به هر حالتی که می خواهد بنشیند و یا حالت بگیرد و به حالات طبیعی نزدیک تر باشد. عکاسی پرتره بر خلاف عکاسی از مناظر، که در این عکس ها هم نقاط نزدیک و هم نقاط دور دارای وضوح هستند، در عکس های پرتره عمق عکس کم بوده و موضوع اصلی واضح است در نتیجه موضوع های پشت موضوع اصلـــی از حالت زوم خارج شده و در نتیجه شفافیت شان نیز کاهش می یابد. در دوربین های دیجیتال برای رسیدن به کیفیت مطلوب در حالت پرتره از Aperture به مقدار f/2.8 استفاده می کنند که نتیجه اش کاهش عمق عکس و زوم بر روی موضوع اصلی می باشد.
برای گرفتن عکس های حرفه ای از طبیعت و یا عکس های ورزشی اغلب از لنز های متفاوتی اعم از لنز های Wide و Tele استفاده می شود. این لنز ها بیشتر بر روی دوربین های SLR قابل نصب هستند و قیمت زیادی نیز دارند.
گرفتن عکس از طبیعت: اکثر عکس هایی که از طبیعت گرفته می شود دارای عناصری است که باعث زیبایی عکس می گردد. در این عکس ها کل محتوای عکس مورد نظر بوده و با همه آنها مانند یک موضوع برخورد می شود. در این گونه عکس به علت آنکه نمی توان مکان موضوع را تغییر داد باید خود عکاس جای دوربین و جهت گرفتن عکس را تغییر دهد و با استفاده از نور طبیعی عکسی با کیفیت و شفافیت مطلوب بگیرد. در این عکس ها خطوط موجود در تصویر در بیننده تاثیر بسزایی دارد برای مثال خط افق و یا خطوط یک کوهستان که از جلوی تصویر تا عقب ترین نقطه آن کشیده شده باشد بیننده را به داخل خود می کشد، وجود همین نکات باعث زیبایی بیشتر عکس می گردد. هرگز توصیه نمی شود که در ظهر، زمانیکه آفتاب در وسط آسمان قرار داشته و نور بسیار زیاد می باشد عکس گرفت بلکه یکی از زمان های مناسب برای عکاسی بعد از طلوع آفتاب و در هوا مه آلود می باشد که فضایی زیبا و دل انگیزتر برای بیننده تداعی می کند.
نکته ای جالب: در گرفتن عکس از طبیعت اگر صفحه تصویر را با دو خط عمودی و دو خط افقی، به 9 قسمت مساوی تقسیم کنیم، در هنگام گرفتن عکس از افق باید توجه داشت که خط افق در وسط صفحه قرار نگیرد بلکه بطور مثال در یک سوم پایینی صفحه قرار گیرد. این عمل باعث می شود که عکس ظاهری زیباتر پیدا کند.
یکی از لوازمی که برای عکاسی از طبیعت بسیار مورد استفاده قرار می گیرد لنز های Wide می باشد. این وسیله بیشتر بر روی دوربین های SLR نصب می شود و قابلیت عکس گرفتن از یک منظره با میدان دید بیشتر را فراهم می کند.
نکته مهم: در عکاسی با دوربین های دیجیتال مصرف باتری بسیار زیاد می باشد. در نتیجه سعی کنید بیشتر از باطری های قابل شارژ با توان بالا استفاده کنید. همچنین در عکاسی از طبیعت حتما باطری یدک به همراه داشته باشید.
در این بخش قصد داریم شما را با امکانات دوربین های دیجیتالی آشنا کنیم. دوربین های دیجیتالی دارای کلید ها، امکانات و منوهای زیادی هستند که باعث سردرگمی افراد تازه کار می شوند اگر چه که می توان دوربین را در حالت اتوماتیک قرار داد و به عکس گرفتن پرداخت اما با آشنایی هر چه بیشتر با دوربین و قابلیت های مختلف آن می توان عکس هایی با کیفیت تر و بهتر گرفت. برای حل مسئله پیچیدگی در دوربین های دیجیتال، تولید کنندگان این دوربین ها کارهای بسیاری انجام داده اند و اکثر آنها دوربین های خود را به دفترچه های راهنما و منوهای پیشرفته مجهز کرده اند اما با وجود تمامی این کمک ها باز هم مسائلی باقی می مانند که باعث پیچیدگی کار با آنها شوند. به علت وجود این مسائل قصد داریم مهمترین قابلیت های یک دوربین دیجیتالی را بیان کنیم و بتوانیم عکس هایی بگیریم که دارای زیبایی و کیفیت بالایی باشند. در این قسمت از مقاله وارد جزئیات بیشتری شده و مسائل پیچیده تری را بیان می کنیم از جمله این مسائل می توان به عمق تصویر، حساسیت ISO, White Balance اشاره کرد. شناخت این به مسائل منجر به عکاسی مطمئن تر و زیبا تر می شود. بر خلاف دوربین های عکاسی که از فیلم استفاده می کنند در دوربین های دیجیتالی به دلیل مشاهده تصاویر بر روی صفحه LCD می توان به راحتی اثر هر تنظیم جدید را بر روی عکس ها مشاهد نمود. امکان پاک کردن عکس های گرفته شده نیز باعث می شود که بدون دغدغه و با خیالی آسوده عکس گرفت و در صورت مناسب نبودن هر عکس به راحتی آن را از روی حافظه دوربین پاک کرد.
بیان جزئیات:
حساسیت ISO Sensitivity: عدد ISO میزان حساسیت سنسور های تصویر CCD” ها” را نسبت به نور را نشان می دهد. این حساسیت همان مسئله حساسیت فیلم های عکاسی می باشد. در فیلم های عکاسی حساسیت فیلم ها از ISO 50 کند تاISO 400 سریع می باشند یعنی با توجه به همین مقیاس انتخاب یک ISO سرعت پایین به طور مثال 100 برای عکاسی در نور زیاد آفتاب مناسب است و بر عکس انتخاب یک ISO سرعت بالا برای عکاسی در نور کم و شب مناسب می باشد.
White Balance: این قابلیت برای جیران زیادی و کمی روشنایی رنگ در نقاط مختلف تصویر استفاده می شود. برای مثال اگر از گربه ای سفید در زیر نور زرد عکس گرفته شود رنگ آن در عکس، زرد یا نارنجی دیده می شود در اینجا است که White Balance برای تبدیل رنگ ها به حالت طبیعی شان به کمک آمده و تعادل رنگ ها را برای نمایی طبیعی تر حفظ می کنند.
Shutter / Aperture Priority: تنظیم شاتر دوربین برای ورود نور مناسب به داخل دوربین می باشد. معمولاً Shutter دارای تنظیمات مختلفی می باشد که از جمله آنها حالت های اتوماتیک یا ”AE=Automatic Exposuer” می باشد. در دوربین هایی که دارای حالت تنظیم Shutter هستند می توان با تنظیم سرعت شاتر به کیفیت مطلوب دست یافت. شاتر هنگام زدن کلید دوربین مانند یک در یچه، باز و بسته می شود که با باز شدن آن نور به داخل دوربین راه می یابد. افزایش سرعت شاتر بیشتر برای گرفت عکس از اجسام و موضوعات متحرک استفاده می شود.به عنوان مثال عکاسان ورزشی سرعت شاتر را بسیار زیاد می کنند تا یک فوتبالیست هنگام دویدن کاملاً واضح و شارپ باشد اما درصورتیکه سرعت شاتر کم و یا معمولی باشد تصویر کشیده و مبهم می شود.
Aperture Priority: مقدار باز بودن شکاف ورود نور را تعیین می کند. هر چه این منفذ بازتر باشد جزئیات بیشتری از تصویر را ثبت می کند. در دوربین وسیله ای به نام دیافراگم وجود دارد که کار تنظیم کردن مقدار Aperture دارد. دیافراگم دقیقاً مانند مردمک چشم عمل می کند یعنی در صورت کم بودن نور، باز و در زمان زیاد بودن نور، بسته می شود Aperture معمولاً با عدد F فاصله کانونی اندازه گیری می شود.
Shutter Speed: 15 sec
Aperture Value: f/11
ISO Speed: 100
White Balance: Auto White Balace
Manual Exposure
این حالت گرفتن عکس امکانی را فراهم می کند که هم Shutter و هم Aperture را به صورت توامان تنظیم نمود. با انجام این تنظیمات بر روی صفحه نمایش اطلاعات عددی ظاهر می گردد که بیان می دارد حالت انتخاب شده باعث کم نوری و یا پر نوری عکس می شود. در نتیجه تنظیمات را باید به گونه ای انجام داد که این عدد در حالت تعادل قرار گیرد. این حالت عکاسی امکانی فراهم می کند که عکاس بهترین حالت را به فراخور شرایط، انتخاب کرده و بتواند تنظیمات را به سلیقه خود و البته با رعایت استانداردها تغییر دهد.
Auto Focus: تمامی دوربین های دیجیتالی دارای فوکوس اتوماتیک می باشند اما بعضی علاوه بر فوکوس اتوماتیک دارای فوکوس دستی نیز می باشند. در حالت Auto Focus دوربین بصورت اتوماتیک تتظیمات مربوط به سرعت شاتر، مقدار فاصله کانونی f و مواردی از این قبیل را انجام می دهد. حالت Servo AF باعث می شود که فوکوس بر روی اجسام متحرک قرار گیرد که برای عکاسی از صحنه های ورزشی بسیار مناسب می باشد.
Scene Modes: اکثر دوربین های دیجیتالی دارای حالات متفاوتی از عکاسی می باشند که از جمله آنها حالات عکاسی از چهره یا Portrait “icon_portrait”، منظره ها یا Landscape “icon_sunset”، تصاویر ورزشی و پرتحرک(icon_sports) و یا عکس در غروب“icon_nightsync” می باشد که این حالات به گونه ای تنظیم شده اند که بهترین نتیجه را برای رسیدن به عکسی مناسب خواهند داشت. در این شرایط خود دوربین به صورت اتوماتیک صحیح ترین سرعت را برای شاتر و مقدار را برای Aperture انتخاب می کند که منجر به کیفیتی مطلوب برای حالت عکاسی انتخاب شده می شود. برای مثال اگر بخواهیم از یک شخصی عکس بگیریم بگونه ای که منظره پشت یا Background آن تقریبا مبهم و مات و فقط تصویر شخص دارای شفافیت باشد برای این منظور از Portrait استفاده می کنیم که باعث می شود که منظره پشت از حالت فوکوس خارج شده و فقط موضوع اصلی به طور مثال صورت شخص در حالت فوکوس قرار می گیرد. عکس گرفتن از اجسام متحرک کمی مشکل است. مثلاً اگر بخواهید از کودک خود که در حیاط در حال دویدن است و یا بازیکن فوتبالی که با سرعت می دود عکس بگیرید دوربین را باید در حالت Sport در بعضی از دوربین ها حالت Action قرار داد و سرعت Shutter را بسیار افزایش داد، مثلاً یک دو هزارم ثانیه، تا بتوان عکسی شفاف و واضح از جسم متحرک گرفت.
Macro and Close-Up: برای عکسبرداری از فاصله بسیار نزدیک کمتر از 20 سانت از این قابلیت استفاده می شود. بطور مثال برای عکس گرفتن از روی یک نوشته و یا حشرات روی برگ درخت باید فوکوس لنز به کمترین اندازه خود برسد که برای این کار حتماً باید از امکان Macro and Close-Up استفاده کرد.
دوربین های Entry–Level: دوربین های با سطح ابتدایی که جزو دسته اول می باشند دوربین هایی هستند که با قیمتی کمتر از دو مدل دیگر و طبیعتاً با رزولوشن و کیفیتی پایین تر در اختیار خریداران قرار می گیرد و به دلیل محدود بودن امکانات این دسته از دوربین ها، عکس ها کیفیت مطلوبی نخواهند داشت به خصوص در هنگام عکاسی از محیط های وسیع و عکاسی در شب. البته باید توجه داشت که تمامی دوربین های دیجیتالی از یک تکنولوژی برای گرفتن عکس ها استفاده می کنند یعنی تمامی این دوربین ها عکسها را توسط یک حسگر تصویرImage Sensor دریافت و آنها را به صورت دیجیتالی ثبت می کنند. همچنین بیشتر این دوربین ها دارای یک صفحه LCD هستند که برای مشاهده بهتر تصویر هنگام عکاسی و یا مشاهد عکس های گرفته شده به کار می آید. اکثر دوربین های Entry–Level دارای حسگرهایی با رزولوشن بین 3 تا 5 مگاپیکسل بوده و همچنین دارای قدرت زوم معمولی یا در بعضی مواقع کم می باشند. اما مهمترین ویژگی این دوربین ها قیمت کم و همچنین اندازه کوچک آنها می باشد به گونه ای که بعضی از آنها به اندازه یک کیف پول و یا حتی کوچکترند.
دوربین های MID-Range: اما دوربین های MID-Range به طور معمول دارای رزولوشن بالاتر، قدرت کنترل دستی بیشتر Manual و توانایی ذخیره تصاویر به فرمت های مختلف به طور مثال RAW و لنزهایی بهتر می باشند. یکی از دلایل این برتری های این دسته نسبت به دوربین Entry–Level عدم نگرانی نسبت به اندازه دوربین می باشد به همین دلیل دوربین های MID-Range دارای رزولوشن بالاتر، کیفیت عکس بهتر، قدرت زوم بیشتر و لنزی کاراتر و در نتیجه قیمتی گران تر هستند. رزولوشن در این دسته از دوربین ها معمولاً بین 3 تا 5 مگا پیکسل می باشد.
دوربین های Digital SLR: آخرین گروه از دوربین های دیجیتالی گروه Digital SLR می باشند. این دوربین ها در واقع شیرهای غرنده ای دوربین های دیجیتالی می باشند که در بعضی موارد دارای رزولوشنی تا 14 مگا پیکسل هستند. مشتریان این دوربین ها بیشتر اشخاصی هستند که دارای قدرت خرید بالا بوده و یا بطور حرفه ای عکاسی می کنند. مهمترین ویژگی SLR ها امکان تعویض لنز و قابلیت نصب لنز های حرفه ای بر روی آنها می باشد تعویض لنز امکان عکاسی در حالات گوناگون اعم از Tele و Wide را فراهم می سازند. از موارد عنوان شده در سطر های قبلی می توان به یک نتیجه نسبی در خصوص انتخاب دوربین و عوامل موثر در انتخاب آن رسید:
اولین عامل مهم در انتخاب دوربین، قدرت خرید می باشد که پیشنهاد می شود قبل از مراجعه برای خرید آن را برای خودتان مشخص کنید زیرا همواره می توان با بالاتر بردن قدرت خرید، دوربین پیشرفته تر خرید کرد که خود این مسئله باعث سردرگمی می شود. بعد از مشخص کردن بودجه، عامل مهم دوم موارد استفاده از دوربین و توقعات شما از آن می باشد. شما باید بدانید دوربین را برای مصارف عمومی و خانگی می خواهید یا برای کاره ای نیمه حرفه ای و یا حرفه ای. اگر قرار است از دوربین تمام اعضای خانواده استفاده کنند پس باید دوربینی بخرید که نیاز به تنظیمات خاص و پیچیده و کلیدهای اضافه نداشته باشد. در این بخش به مقایسه کلی سه گروه نامبرده می پردازیم:
دوربین های Entry–Level: قیمت: بین 130 تا 350 هزار تومان، بین 1 تا 4 مگاپیکسل، امکانات: لنز با قدرت زوم 3 تا 5 برابر اپتیکال، حالت عکس برداری اتوماتیک. کارت های حافظه معمولاً از 16 مگا بایت تا 512 مگا بایت همچنین حافظه فلش داخلی. گرفتن عکس با فرمت JPG باتری با سایز AA و یا باتری لیتیومی، کنترل محدود در برابر نور زیاد همچنین بعضی از آنها دارای نرم افزارهای Edit عکس نیز می باشند.
دوربین های Mid-Range: قیمت: بین 350 تا 750 هزار تومان، بین 3 تا 7 مگاپیکسل، امکانات: لنز ثابت با قدرت زوم اپتیکال بین 3 تا 10 برابر. حالات عکس برداری اتوماتیک و دستی. قابلیت استفاده از فلاش اضافه. امکان انتخاب تنظیمات دستی عکسبرداری با فرمت های گوناگون از جمله JPG و RAW امکان گرفتن فیلم و صدا، باتری لیتیومی یا AA بعضی مدل ها دارای امکان Anti-Shake یا لرزه گیر دست در هنگام عکاسی می باشند.
دوربین های Digital SLR: قیمت: بیشتر از 750 هزار تومان، بین 7 تا 14 مگاپیکسل، امکانات: دارای امکان تعویض لنز و استفاده از لنز های مختلف. حالات عکسبرداری اتوماتیک و دستی. قابلیت حافظه با ظرفیت های زیاد، عکسبرداری با فرمت های گوناگون از جمله JPG، RAW و حتیTIFF امکان عکسبرداری در حالت های مختلف(روز، شب، ورزشی، در حال حرکت و...)، امکان استفاده از کلیه حالت های ISO و سرعت های مختلف Shutter.
امروزه بیش از صدها مدل دوربین دیجیتالی در بازار وجود دارد که انتخاب مناسب ترین آنها با توجه به نیاز فرد تقریباً مشکل به نظر می رسد زیرا کمتر پیش می آید که دوربینی وجود داشته باشد که نیازهای افراد مختلف را یکجا برآورده سازد. برای مثال ممکن برای شما اندازه دوربین مهمترین مسئله باشد اما برای یک فرد دیگر کیفیت عکس و یا قیمت آن مهم باشد. در مورد دوربین های دیجیتالی اصطلاحات فنی فراوانی وجود دارد که در هنگام خرید توسط فروشندگان مورد استفاده قرار می گیرد، یکی از مهمترین اصطلاحات، مگا پیکسل “ “Mega pixelبه معنای تعداد پیکسل های موجود در عکس گرفته شده توسط دوربین می باشد، در نتیجه بالاتر بودن این رقم به معنای وجود جزئیات بیشتر در هر عکس و طبیعتاً عکسی با کیفیت بهتر می باشد. جدول 1 بیانگر تعداد پیکسل ها و تناسب آنها با سایز عکس ها می باشد.
همانطور که در جدول مشاهده می کنید در صورتیکه بخواهید عکسی بگیرید که برای چاپ حرفه ای مناسب باشد. رزولوشن در چاپ با کیفیت بسیار بالا و حرفه ای600dpi نقطه در اینچ می باشد. دوربین شما باید دارای مگاپیکسلی متناسب با سایز مشخص شده در جدول باشد اما برای چاپ با پرینتر رنگی و کیفیت مناسب و نه خیلی عالی 300dpi یعنی 125 نطقه در سانتی متر که در این صورت برای چاپ یک تصویر 10×15 به دوربینی با 3 مگا پیکسل نیاز است. لازم به یادآوری است که رزولوشن مورد نیاز یک عکس برای نمایش بر روی وب و مانیتور 72 dpi می باشد. به طور کلی دوربین های دیجیتالی از نظر کارایی و موارد مصرف به سه دسته تقسیم می شوند: