خبرگزاری پانا استان اردبیل
خبرگزاری پانا استان اردبیل

خبرگزاری پانا استان اردبیل

نقش تربیت در توسعه یافتگی‌

جهان پرشتاب در حال تحول و حرکت به سوی توسعه یافتگی است. آموزش مهارت‌های شهروندی و افزایش توان رویارویی با مسائل و مشکلات جامعه از اهمیت بیشتری نسبت به آموزش مواد خام برخوردار شده است به نحوی که به نوآوری، خلاقیت، تحلیل و استنباط و نیز پرورش شخصیت مستقل و توانمند که از قدرت تفکر، دقت و واقع‌نگری در مسائل مختلف علمی و اجتماعی برخوردار باشد توجه خاصی می‌شود. برعکس به رشد کمی سواد که تنها اعتبار مدارک علمی را خدشه‌دار و به جایگاه سواد در ذهن جامعه لطمه می‌زند، به عنوان ملاک توسعه یافتگی و پیشرفت نگریسته نمی‌شود.‌

هر جامعه‌ای برای پیشرفت و بهبود زندگی افرادش به پرورش انسان‌هایی با شخصیت مستقل، توانا، خلاق و آموزش‌های کاربردی نیاز دارد. دوره پیش‌دبستانی و دبستانی می‌تواند بهترین زمان برای پرورش و آماده کردن فکر و ذهن انسان‌های یک جامعه باشد. به نحوی که خمیر مایه شخصیتی آنها به‌تدریج و به نرمی از عواطف و احساسات به سوی قالب‌بندی عقل‌مدار هدایت شود. چگونگی آموزش در این مرحله بسیار حساس است. تنها افراد تعلیم دیده و با انگیزه می‌توانند عهده‌دار این مسئولیت شوند.

یعنی کسانی که معتقد باشند که شکوفایی استعدادهای بالقوه دانش‌آموزان از طریق تعاملات آنها با هم و با معلم خود حاصل می‌شود. زیرا به نظر می‌رسد از حرف شنوی مطلق و منفعلانه، انسانی با جسارت علمی و توان تجزیه و تحلیل مسائل که می‌اندیشد و اندوخته‌هایش را با اطمینان بیان می‌کند پرورش نمی‌یابد. به‌ویژه اگر با ورود به دبستان فعالیت و تحرک کودک سرکوب یا مورد بی‌توجهی قرار گیرد، ممکن است تعادل رفتاری و یا روند یادگیری او دچار اختلال شود. چون تا قبل از ورود به مدرسه با بازی‌های متنوع، زندگی کردن را نیز می‌آموخت. ولی اکنون در محیط جدید و شرایط تحمیلی و سخت‌گیرانه مجبور می‌شود روی صندلی بنشیند.

ادامه مطلب ...

اشاره به نام، حرفه و سرگرمی

در اینجا سه روش مطمئن به شما نشان داده می‌شود که چگونه می‌توان غریبه‌ها را از لاکشان بیرون آورد و به سوی خود جذب کرد. اما نخست باید نکته‌ای را چون چراغی فرا راهتان قرار دهید: برای واداشتن غریبه‌ها به سخن گفتن و همسازی و انطباق با شما، دقت خود را به علایق و تمایلات آنان معطوف کنید.

یکی از شیوه‌های آشکار و مؤثر برای مقبول واقع شدن در نزد ناآشنایان آن است که نامشان را بدانیم و اهمیت آن را برایشان محسوس کنیم.

می گویند ناپلئون سوم با وجود گرفتاری فراوان، اسم غالب افرادی را که با او برخورد می‌کردند در نظر داشت. هرگاه اسم کسی را درست نمی‌شنید بی درنگ املا و تلفظ درست آن را می‌پرسید.

دومین شیوه قطعی جذب ناآشنایان واداشتن آنان به سخن گفتن درباره‌ی کسب و کارشان است. برای این منظور تنها کافی است با ذکر عبارتی نظیر: «من همیشه به شغل شما علاقمند بوده‌ام؛ ممکن است اطلاعاتی در این خصوص در اختیارم بگذارید؟» سر صحبت را با آنان باز کنید. با طرح این پرسش می‌توان غریبه‌ها را بیش از یک ساعت به سخن گفتن وادار کرد.

روزی من این سؤال را با یک برنامه‌ریز کامپیوتر در میان گذاشتم، او در مقام توصیف کامپیوتر، چنان افراط کرد که احساس کردم در بحر واژه‌های کامپیوتر غرق شده‌ام. اگر شما نیز با چنین وضعیتی روبه رو شدید، صبر و شکیبایی در پیش گیرید، چرا که تنها قصد و نیت شما کنترل موقعیت و هدایت گفتگو در جهت منافع و اهدافتان است.

سومین شیوه‌ی قطعی جذب غریبه‌ها به خصوص جوانان، واداشتن آنان به سخن گفتن درباره‌ی سرگرمی‌هایشان است. غالب آنان اوقات بیکاری خود را به کاری سرگرم‌کننده و تفریحی نظیر دوچرخه سواری، ماهی‌گیری، ورزش و گردش به همراه دوستان اختصاص می‌دهند و جالب اینکه اغلب در کارهای تفریحی و سرگرمی‌هایشان ماهر و کارآمدترند تا شغل و پیشه اصلی خویش. در همسایگی ما فردی زندگی می‌کند که حرفه اش داروسازی و سرگرمیش گیاه شناسی است. من او را دایره‌ی المعارف متحرک گیاه شناسی خطاب می‌کنم. او با نگاهی کوتاه به هر گیاه تشخیص می‌دهد که آن گیاه به چه مواد شیمیایی نیاز دارد. همچنین می‌تواند به رایگان اطلاعات ارزشمندی را درباره‌ی انواع گیاهان ارائه دهد. بنابراین برای واداشتن او به سخن گفتن تنها کافی است درباره‌ی سرگرمیش که گیاه شناسی است، پرسشی را مطرح کنید.

با تمرین و به کارگیری این تکنیک‌ها، به زودی حس می‌کنید که ترس از سخن آغاز کردن با غریبه‌ها در وجودتان محو و زایل شده است؛ از اعتماد به نفس لازم برخوردارید و در گفتگو با ناآشنایان احساس آرامش و آسودگی می‌کنید. فراموش نکنید که غریبه، دوستی است که شما تا به حال او را ملاقات نکرده اید.

فرمانده یا فرمانبردار

وقتی دو نفر برای اولین بار با هم روبه رو می‌شوند، در مقام سخن، یکی ازآنان رهبر و هدایت‌گر می‌شود و فرد مقابل، تابع و پیرو. در زندگی به این واقعیت پی برده‌ایم که در یک جمع دو یا چند نفره، هرکس توقع دارد که دیگری سخن آغاز کند و هدایت‌گر گفتگو شود. توجه به این نکته به شما مجال می‌دهد که با بازکردن سر صحبت در هر کجا، ستاره‌ی فعالیت‌های اجتماعی و نقل محافل و مجالس شوید. به علاوه با پیروی از این تکنیک، بی‌گمان می‌توانید بر افکار، احساسات و اعمال دیگران نفوذ کرده و آنان را در جهت اهداف و مقاصد مورد نظر هدایت کنید. سپس با اتخاذ نگرشی مثبت و با این فرض که دیگران به طور قطع از سخنان شما پیروی خواهند کرد، آغازگر سخن باشید و یقین بدانید که در نود و پنج درصد موارد، کسان دیگر با شما همراه می‌شوند و از رهنمودهایتان فرمانبرداری می‌کنند.

چنانچه گفتیم آرزوی اهمیت یافتن و بزرگ شمرده شدن یکی از عمیق‌ترین تمایلات نفسانی بشر است. پس برای اینکه در نخستین برخورد با هرکس، او را مجذوب خود کنید، تنها کافی است که ویژگی قابل توجهی را در وی یافته و آن را صادقانه بستایید.

به اعتقاد روان شناسان حس مهم شمرده شدن یکی از دو نیروی محرکه‌ای است که می‌تواند تحرک و فعالیت چشمگیری را در دیگران پدید آورد و آنان را در جهت اهداف شما هدایت کند. مثالی می‌زنیم:

هر وقت من برای صرف غذا به رستورانی می‌روم، با گفتاری شیرین و صمیمانه از پیشخدمت تعریف و تمجید می‌کنم. چند روز پیش که برای صرف شام به رستورانی رفتم، پیشخدمت فهرست غذا را در اختیارم گذاشت. چهره‌ی عبوس و گرفته اش نشان می‌داد که از حالت روحی مناسبی برخوردار نیست، با وجود این تصمیم گرفتم وضعیت روحیش را دگرگون کنم. به او گفتم: «چه بو و رایحه‌ی دل انگیزی از شما به مشام می‌رسد، این بوی خوش می‌تواند نشاط جوانی را در پیرمردان زنده کند». پیشخدمت ناگهان تبسمی کرد؛ به طوری که گویی اشعه‌ی خورشید ابرهای تیره را گشود و رخسار وی را روشن ساخت. او با اظهار تشکر گفت: «این سخن، شیرین‌ترین کلامی است که تا به امروز شنیده ام». آنگاه در تمام مدت چون پروانه‌ای گرد من چرخید و در سرویس دهی به من از هیچ کوششی فروگذار نکرد. او در حین صرف غذا، بارها نزدم آمد، فنجان چای را پر کرد و آمادگی اش را برای ارائه‌ی خدمات بیشتر اعلام نمود. تمام این لطف و مهربانی تنها به این سبب بود که من با چند کلمه‌ی ساده و ناقابل او را تحسین کردم و احساس مهم بودن و عظمت را در نهادش برانگیختم.

چنان که گفتیم هرگاه بکوشید برتری ویژه‌ای را در ناآشنایان بیابید و سپس از آنان راهنمایی بجویید؛ حس ابهت و عظمت را در نهادشان برانگیخته و ایشان را با تمام توش و توانشان به سوی خود جلب خواهید کرد. بد نیست در اینجا به چند عبارت کلیدی که می‌تواند برتری ناآشنایان را برایشان محسوس کند؛ اشاره کنیم:

  • یقین دارم که در زمینه‌ی.....، از اطلاعات فراوانی برخوردارید، ممکن است تقاضا کنم از بابت..... مرا یاری کنید.
  • تردیدی ندارم که در رشته‌ی..... ماهر و کار کشته اید، ممکن است مرا در زمینه‌ی..... راهنمایی کنید.
  • شما که در رشته‌ی..... صاحب نظرید، چه توصیه‌ای برای من دارید؟
  • نقطه نظرتان در زمینه‌ی..... برایم ارزشمنداست. تقاضا می‌کنم مرا از توصیه‌های خود بی نصیب نکنید.
  • شما که در این رشته مهارت دارید، ممکن است فوت و فن آن را نشانم دهید.

چگونه ناآشنایان را با خود هم عقیده کنیم

سخن رابطه‌ی بین انسان‌ها و حافظ زندگی اجتماعی آنان است. سخن حصار جدایی افراد را  فرو می‌ریزد و انسان‌ها را با هم متفق می‌کند؛ افزون بر این آدمی را به جایگاهی که خاص اوست می‌نشاند و دوستان یکدل و صمیمی را برای وی فراهم می‌سازد. در این فصل قصد داریم درباره اهمیت نخستین برخورد صحبت کنیم و ببینیم که چگونه می‌توان با ناآشنایان بر روی یک طول موج ارتباط برقرار کرد.

نخستین برخورد شما با افراد تأثیری ژرف و عمیق در نهادشان به جای می‌گذارد و واکنش آنان را برای مدتی طولانی در قبال شما تعیین می‌کند. هرگاه در اولین برخورد با رفتاری نامطلوب قدر و منزلت خود را از دست بدهید، چه بسا اصلاح این تأثیر ناگوار یک ماه و حتی یک سال به درازا بینجامد و شاید هم تغییر و ترمیم دیدگاه و نقطه نظر طرف مقابل هرگز میسر نشود. به هر حال اظهار چند کلمه در نخستین برخورد، از چند هزار کلمه‌ای که در آینده به زبان می‌رانید مؤثرتر است. به عبارت ساده تر مردم پیوسته چهرة شما را در قالب تصویری ماندگار که از نخستین برخورد در ذهنشان نقش بسته مشاهده می‌کنند و بر این اساس واکنش نشان می‌دهند. بنابراین هرگاه نخستین برخوردتان تلخ و گزنده باشد، رفتار و گفتار مخاطب، اگر نگوییم برای همیشه، برای مدت مدیدی از این تلخی متأثر خواهد شد.

اثر بخش کردن گفتگوهای تلفنی

در مقام پاسخ گویی به تلفن، بسنده کردن به سلام و احوال پرسی سرد و خشک و خالی مؤید این نکته است که شما از مصاحبت با فرد مقابل شاد و مسرور نیستید. یک گفتگوی شیرین تلفنی می‌تواند علاقه و محبت دیگران را نسبت به ما برانگیزد.

بعضی افراد گفتگوی تلفنی را با الفاظی شیرین و دلچسب آغاز می‌کنند و با لطف و مهربانی، عواطف فرد مقابل را تهییج می‌نمایند. برای مثال بیان عبارت زیر در آغاز در عین سادگی، گرم و محبت آمیز است: «جان، سلام، مدت‌هاست که از تو بی‌خبرم، از اینکه سلامت هستی و صدای خوبت را می‌شنوم؛ بسیار خرسندم. به من بگو چه خدمتی از دست من ساخته است».

همچنین ختم کردن سخن با الفاظی شیرین و دلچسب نیز واجد اهمیت فراوان است. به عبارت  محبت آمیز زیر توجه کنید:

«مایة تأسف است که ناگزیرم گفتگویم را با تو خاتمه دهم. اجازه دهید در فرصتی دیگر دربارة این موضوع گفتگو کنیم».

به هر حال با حسن بیان و سخنان دلپذیر در آغاز و خاتمه مکالمه تلفنی می‌توان مردم را به خود جلب کرد و دل‌های آنان را مجذوب کرد. تمام لغات و عبارات شیرین و دلپذیری را که در خلال مکالمات تلفنی به خصوص در آغاز و خاتمه آن بر زبان جاری می‌کنید؛ باید با هدف اصلی شما که برقراری و استحکام رابطه‌ای مؤثر است هماهنگی کامل داشته و طرف مقابل از مجموع آن دلگرم و خوشحال شود.

شناسایی تمایلات اساسی دیگران

به طور کلی انسان به طور ارادی و غیر ارادی جد و جهد مداوم می‌کند تا به گونه‌ای تمایلات عمده و اساسی خود را برآورده سازد. عجز و ناتوانی او در تأمین هر یک از این نیازها، ابزاری برای کنترل و هدایتش در اختیار دیگران قرار می‌دهد. لازم به ذکر است که نیازها و تمایلات امری ثابت و پابرجاست. یعنی به سادگی با تغییر موقعیت‌ها و عوامل محیطی می‌تواند در معرض تغییر قرار گیرد. بنابراین ضرورت دارد که نیازها و تمایلات کنونی مخاطب خویش را به طور دقیق شناسایی کنید تا در ایجاد ارتباط درست توفیق یابید. برای این منظور ‌بایستی رفتار و گفتار او را کانون توجه قرار داده و نکاتی را حس کنید که پیش از این حس نمی‌کردید. اگر طرف مقابل میل و رغبتی به گفتگو نشان نداده، با حس بیان و سخنان دلپذیر بکوشید این قفل بسته و ناگشوده را باز کرده و علایم و نشانه‌های لازم را به دست آورید. رعایت رهنمودهای زیر یاریتان می‌کند تا برای تأثیرگذاری بر مخاطب خویش، عمیق‌ترین تمایلات او را شناسایی کنید.

1- صمیمانه و خالصانه به او علاقه نشان دهید و به مسایلش توجه کنید.

2- شنونده خوبی باشید، ببینید که مخاطبتان به چه نکاتی تأکید می‌کند و از ذکر چه مطالبی می‌گریزد. فراموش نکنید که حوصله و شکیبایی از جمله ویژگی‌های عمده یک شنونده خوب است.

3 – با طرح پرسشی مناسب فرد را تشویق کنید که درباره خود سخن بگوید.

4 – به خواسته‌های او توجه کنید و همواره درباره نکات مورد علاقه‌اش سخن بگویید.

5 – اهمیت او را صادقانه برایش محسوس کنید و به این ترتیب یکی از نیازهای فطری وی را اقناع نمایید. برای دریافت پاسخ دقیق، به هر یک از پرسش‌های خویش از کلمات «چه، چرا، چه وقت، چگونه، چطور» استفاده کنید. این نکته را از یاد نبرید که مخاطب شما، صرف نظر از میزان قدر و منزلت، درآمد و یا موفقیتش، خود را مهم‌ترین موضوع در تمام جهان حس می‌کند. او دوست دارد که از قدر و منزلت و موفقیتش در زندگی از او پرسیده شود.

همان‌گونه که ملاحظه نمودید، برای مصاحبت با دیگران به جز گفت و شنود درباره وضیعت تندرستی و یا آب و هوا می‌توان درباره نکاتی ارزشمند نیز سخن را پی‌گرفت. در عین حال این نکته را چراغ راه خود قرار دهید که تنها با آگاهی از خواسته‌ها و نیازهای مخاطب می‌توان مسیر سخن را در جهت مطلوب خود هدایت کرد و تنها با توسل به گفتگو، به خصوص طرح پرسش‌های مناسب، آگاهی از خواسته‌ها و نیازهای طرف مقابل امکان پذیر است.

عبارات زیر نمونه‌های خوبی است تا با تحریک حس مهم بودن ناآشنایان، سر صحبت را با آنان باز کرده، از سلام و احوال‌پرسی خشک و خالی پا را فراتر گذارده و با آنان انس و الفت بگیرید.

روش‌های نفوذ بر دیگران

در این بخش برآنیم تا برخی نیازمندی‌های واقعی و اساسی روحی را بشناسیم و اصول و قواعد تحریک پذیری ذهن را مرور و بررسی کنیم.

انسان پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی، پیمودن ایام بلوغ و رسیدن به سر حد تکلیف و نوجوانی، به طور طبیعی تمایلات گوناگون در ضمیرش شکفته می‌شود و آنگاه با شور و هیجان در راه ارضاء تمایلات نفسانی و خواهش‌های درونی خویش فعالیت و جنب و جوش می‌کند. این خواهش‌های فطری و تمنیات طبیعی، نیروی محرکه آدمی در شئونات مختلف زندگی است. در حقیقت این تمایلات است که انسان را در جلب لذایذ و یا رفع موانع به سعی و کوشش وا می‌دارد و محیط زندگی او را گرم می‌کند.

از سوی دیگر خواهش‌ها و تمایلات نفسانی انسان، انگیخته از چهارده نقطه تحریک‌پذیر و ماشه‌ای ذهن است، از آنجایی که قدرت کشش تمایلات درونی در افراد مختلف یکسان و مساوی نیست، با شناخت تمایلات و نیاز‌های غالب و مسلط افراد و تلاش هر چه بیشتر برای ارضای نقاط تحریک پذیر، نیروی محرک عظیمی را برای کنترل و هدایت آنان در اختیار خواهید داشت. این تکنیک در تأثیرگذاری و نفوذ بر دیگران تأثیر بسزایی دارد.

از آنجایی که انسان برای ارضای نیازها و تمایلات عمده و اساسی خویش سخن می‌گوید و یا دست به عمل می‌زند، لذا آگاهی از علل و انگیزه رفتار و گفتار دیگران، ما را در درک و فهم آنان به میزان قابل توجهی یاری می‌کند. بعضی محرک‌ها، مادی و برخی معنوی است که باید در طول زندگی در پی آن رفت و رموز و دقایق آن را آموخت. نیازهای جسمانی انسان غالباً شامل غذا، نوشیدنی‌ها، لباس، خواب، مسکن و وظایف عادی بدن است که برای وجود بقاء حیات مادی وی لازم و گریزناپذیر می‌باشد.

هرگاه تمایلات مادی انسان به افراط بگراید و به حرص و طمع تبدیل گردد، می‌تواند به عنوان محرکی نیرومند مورد استفاده قرار گیرد. طمع، یعنی خواسته‌ای که از نیاز فراتر رفته است، و به ما حکم می‌کند که خانه‌ای بزرگ‌تر از نیاز خود بطلبیم، اتومبیل گرانبهاتری را جستجو کنیم و لباس بهتر و غذای دلچسب‌تری را انتظار داشته باشیم. بنابراین پول که عطش انسان را به دستیابی به این مظاهر مادی فرو می‌نشاند، می‌تواند به عنوان عامل محرک و برانگیزاننده خارجی به کار رود. به همین سبب است که طمع آدمی را دائماً به سمت مال اندوزی و تلاش برای کسب مال بیش از نیاز سوق می‌دهد و حتی همه حد و مرزهای اخلاقی و انسانی را هم در می‌نوردد، که این همان مبنای سخن امیر مؤمنان علی است که درخشش طمع را زایل کننده عقل و خرد آدمی می‌دانند.

به بیان دیگر هرگاه نیازهای اساسی انسان به عطشی سوزان تبدیل شود و خواهش‌های نفسانی در ضمیرش جنبش کند، سراسر وجودش میدان تاخت و تاز این تمایلات قرار می‌گیرد و شرایط مناسب برای تأثیرگذاری و نفوذ بر او فراهم می‌شود. در نتیجه می‌توان با شناخت خواهش‌های فطری مسلط بر ذهن افراد و ارضای این نیازها، آنان را با خود همراه و هم عقیده کرد و نهایتاً کنترل اعمال و رفتارشان را در دست گرفت.

از سوی دیگر نیازهای روانی، همانند نیاز به قدرت، تأیید و تحسین، احترام و تکریم، آزادی، احساس مهم بودن و عظمت، ممکن است نیازهای مادی را تحت الشعاع قرار دهد و از تأثیر آن بکاهد.

در زیر به چهارده نقطه تحریک پذیر ذهن که معرف نیازهای عمده و اساسی انسان است، اشاره می‌کنیم. ارضای این نقاط تحریک پذیر برای متقاعد کردن و ایجاد حالت پذیرندگی در افراد لازم و ضروری است.

1- حس توانایی فردی و سلطه جویی؛

2- آرزوی اهمیت یافتن و بزرگ شمرده شدن؛

3- موفقیت مالی، پول و تمام چیزهایی که با پول قابل تبادل است؛

4- مورد قدردانی قرار گرفتن؛

5 – تأیید و پذیرش در محافل اجتماعی؛

6- آرزوی موفق شدن، نیاز به برتری و پیشی گرفتن از همه؛

7- تعلق به اصل و تبار و یا گروهی شاخص؛

8- قدرت خلق سخن و یا جذابیت کلام؛

9- انجام و یا تحقق کاری ارزشمند؛

10- تجربه اندوزی؛

11 – آزادی و خلوت گزینی؛

12 – حس ارزشمندی نفس، بزرگی و احترام به خود؛

13 – عشق و محبت در تمام اشکال ممکن؛

14 – امنیت عاطفی.

دین از جانب خداوند با ارائه الگوها و ارسال شریعت و وضع قوانین اخلاقی و حقوقی و تعیین ارزش‌های برتر و سازگار با فطرت آدمی، درصدد جهت دهی و به کمال رساندن آدمی با ارضای درست این نیازهاست. آدمی را از عزت و اقتدار و ارزشمندی و محبت به امور زوال پذیر؛ متوجه مرکز و نقطه‌ای می‌کند که به دلیل جاودانگی و مظهر خیر، کمال و عشق محض و خالص، شایسته  دل سپردن است.

این نکته نیز شایان توجه است که انسان تنها وقتی به مرتبة کامل خشنودی و رضایت‌مندی می‌رسد که تمام نیازهای اساسی او به طور کامل اقناع شود.

چگونه سخن آغاز کنیم؟

اگر قصد دارید در روابط و مناسبات اجتماعی ماهر و کارآمد شوید، در وهلة نخست باید بیاموزید که چگونه باب سخن را بگشایید. این نکته را نباید از یاد برد که مطلب فاقد جاذبه نمی‌تواند توجه شنونده را برای مدتی زیاد جلب کند. بنابراین ضرورت دارد که همواره در مقام سخن بر تأثیر کلام خود بیفزایید و عواطف شنوندگان را تهییج کنید و مهم‌تر در کنار آن افراد را به تفکر و تأمل وادارید. گفت و شنودهای متداول بین مردم اغلب با عباراتی نظیر آنچه در زیر می‌آید آغاز می‌شود:

«سلام حالتان چطور است؟»‌ که به طور معمول با کلماتی نظیر: «خوب هستم، متشکرم» پاسخ داده می‌شود. سپس درباره وضعیت هوا اظهار نظر می‌گردد: «روز خوبی است، گرم تر از روز گذشته، فکر می‌کنم امروز باران خواهد آمد.» آنگاه سکوت سنگینی بین دو طرف سایه می‌افکند و سردی محیط به درجه صفر می‌رسد.

برای بسط و گسترش سخن باید مطالبی که خوشایند طرف مقابل است و او را مجذوب می‌کند مطرح شود. و آنگاه دستاویزی برای ادامه سخن در اختیار وی قرار گیرد. یکی از شیوه‌های دستیابی به این مقصود، یافتن نیکی و جنبه‌های خوب در دیگران است. از آنجا که احساس و آرزوی مهم بودن و عظمت یکی از نیرومندترین غرایز بشر است؛ هر گاه بکوشیم خصایل ویژه‌ای در مخاطب خود بیابیم و آن را صادقانه بستاییم، او از صحبت با ما مسرور و به آن علاقمند می‌شود و به ادامه سخن دعوت می‌گردد.

تبسم دلنشین، دست دادن صمیمانه و شیرین زبانی، تنها زمانی در جذب مخاطب مؤثر است که قبل از هر چیز دقیقاً از خواسته و نیازش با خبر شوید. برای این منظور باید با پرسش و گفتگو به دنیای درون او وارد شوید، نیازهای واقعیش را کشف کنید و مراکز محرکه ذهن او را شناسایی نمایید و آنگاه به جای توجه به توقعاتی که از طرف مقابل دارید، ذهنتان را به آنچه می‌توانید برای او انجام دهید متمرکز کنید. شناسایی مراکز تحریک پذیر ذهن فرد مقابل به شما مجال می‌دهد تا دقیقاً از رفتار و گفتار او سردرآورده و نهایتاً گفتگو را در جهت مطلوب و مورد نظر خود هدایت کنید. شما برای رؤیت ذهنی یا درونی دیگران که آمیزه‌ای از احساس، اندیشه و هیجان و عاطفه‌ها، باورها و کنش‌هاست به پزشک یا روانپزشک نیاز ندارید، بلکه می‌توانید با کاربست چند تکنیک ساده به آن دست یابید.

مهارت‌های تأثیرگذاری

یکی از فیلسوفان مشهور می‌گوید: «کسی که بتواند به درستی مقصود خود را به دیگران منتقل کند، موانع موجود را بر سر راه خود محو و زایل ساخته و به آمال و آرزوهایش دست می‌یابد و فردی که از این توانایی محروم است در جاده‌ای متروک گام برمی‌دارد و آرزوهای سازنده خود را به خاکستر مبدل می‌کند».

به جرأت می‌توان گفت که هیچ مهارتی به اندازه فنون ارتباطات مؤثر در کسب و کار، زندگی اجتماعی و خانوادگی حایز اهمیت نیست. این تکنیک‌ها به شما می‌آموزد که چگونه با استفاده از لغات و واژه‌های مناسب و شیوه کاربرد آن، شخصیت و موقعیت اجتماعی خویش را تعیین کنید. این نکته را نباید از نظر دور داشت که موفقیت انسان در فعالیت‌ها و اجرای برنامه‌ها تنها در گروی مهارت‌های حرفه‌ای او نیست بلکه به میزان قابل توجهی مدیون توانایی‌های ارتباطی اوست. در حقیقت در فعالیت‌ها و کار و تلاش، علاوه بر آنکه آموزه‌های اسلامی از ما خواسته،‌ یعنی نیت پاک و خالص و خدامحوری و توکل به خداوند متعال، پیشرفت و کامیابی از آن فردی است که فن مردم داری می‌داند و بلد است چگونه با دیگران معامله و رفتار کند. چنین فردی قدرت سازمان دادن و اداره کردن دارد و می‌داند چه رابطه‌ای در پیش گیرد تا دیگران برای او از دل و جان کار کنند.

دیزرائیلی، سیاستمدار مشهور قرن نوزدهم انگلستان، وصف دقیقی از ماهیت این روند دائمی به دست می‌دهد. وی می‌گوید: «انسان تحت سیطره و نفوذ کلمات است.»

شما تنها با انتخاب چند کلمه درست و مناسب می‌توانید بدون توجه به موقعیتی که در آن به سر می‌برید، بر سلیقه همسرتان در خرید کالا، تأثیر بگذارید و وی را با خود همراه و هم‌صدا کنید، در مقام ارائه پیشنهاد، بر مخالفت‌های مدیرتان چیره شوید و وی را همراه خود سازید، در موقعیت مدیر، همکارانتان را به فعالیت و تحرک وادارید و فردی را که پایش را از گلیم خود فراتر نهاده، به مسیر درست هدایت کنید و سرانجام در محافل و مناسبت‌های اجتماعی، یخ‌های بیگانگی را ذوب کرده و با دیگران صمیمی و همدل شوید. ارتباطات و تبادلات انسانی به اظهار لغات و عبارات محدود نمی‌شود و بسیار فراتر از آن است. به بیانی دیگر حالت صورت، تُن صدا، حالت چشم‌ها، نحوة ایستادن و حرکت کردن، گاه رساتر و بلیغ تر از کلمات، مفاهیم را منتقل می‌کند.

بنابراین درک و فهم درست، مستلزم آن است که علائم و نشانه‌های غیر کلامی را نیز کانون توجه قرار داده و به درستی آن را تفسیر کنید. عکس این قضیه نیز صادق است، یعنی برای آنکه سخنانتان هر چه بیشتر در مردم اثر بگذارد، باید موازنه را بین مادة سخن با وضع چهره، حالت چشم، آهنگ صدا و حرکت دست و بدن رعایت کنید.

بررسی رفتار و گفتار مردم در طول روز بر این نکته دلالت دارد که حدود 75 تا 80 درصد از اوقات روزانه همه ما به نوعی در معاشرت و آمیزش با دیگران سپری می‌شود. به عبارت ساده‌تر مصاحبت‌های شخصی، متقاعد کردن، راهنمایی کردن، تقاضا کردن، فرمان دادن، پرسش و پاسخ و کارهایی از این دست، بخش عمده اوقات هر روز ما را به خود اختصاص می‌دهد. هر چه ذهنیات و مکنونات قلبی خویش را دقیق‌تر و روشن‌تر بیان کنیم، در تأثیرگذاری بر دیگران و هدایت رفتار آنان موفق تر خواهیم بود.

هرگاه مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنید و هرگاه راه تسلط بر دیگران و هم‌رأی ساختن آنان را بیاموزید، در تمام فعالیت‌های اجتماعی، حرفه‌ای و سیاسی راهبر خواهید بود. اصول ارتباطات در صدر چنین مقصدی است.

شاخص های اصلی یک خبرنگار موفق

در دنیای کنونی با وجود تکنولوژی های ارتباطی پیشرفته و متعدد در امر دستیابی سریع به اطلاعات و منابع مختلف، کسب اطلاعات موثق و قابل اطمینان در مورد وضعیت سیاسى، اجتماعى، اقتصادی، امنیتى و... بشر بسیار دشوار و در عین حال بسیار ضرورى و حیاتى است. خبرنگاران از عناصر اساسی این مهم به شمار می روند. یک خبرنگار باید به واقعیت یک رویداد دست یابد و همواره گام به گام حوادث در حوزه کاری خود حرکت کند تا تحلیل های خود را به صورت کامل و رسا ارائه دهد. یک خبرنگار موفق همیشه در انعکاس رخدادها بی طرفانه عمل می کند؛ چون ذات خبرنگاری مبتنی بر بی طرفی است و اینجاست که خبرنگار با رعایت این نکته مهم خود را به قوانین ملزم دانسته و در این مسیر به اهداف خود نائل می شود. علاوه بر این یک خبرنگار باید همواره در کسب اعتماد و اعتمادسازی بین خبرنگار، منابع خبری و مردم خود تلاش کند. در جهان حاضر که جوامع در حال تحول و نوزایی هستند قدرت درک، تجزیه و تحلیل و پیش بینی حوادث از دیگر مسائل اساسی این حرفه به شمار می رود.

ادامه مطلب ...