باخدی چون اکبرینین نیزده لیلا اوزونه،
گوردی زلفی توکولوب چون شب یلدا اوزونه،
گلدی شوره دئدی: ای شمع شبستانیم اوغول،
یئتمهدین کام مراده مه تابانیم اوغول،
حشره تک دیلده قالیب چخمادی بو جانیم اوغول،
گلمهییدی آنان، ای کاش، بو دونیا اوزونه
ای صبا! بیرجه اس، اول زلف پریشانی داغیت،
خانمان دل ویرانهی لیلانی داغیت،
دلی ویرانهی لیلا کیمی دونیانی داغیت،
قویما دوشسون داخی اول زلف سمنسا اوزونه
چون کنار ائتدی صبا زلف شکن پر شکنی،
گورونوب هاشمی خال ایله خط والحسنی،
محو اولوب جملهسی توکدویئده دف، دائرهنی،
بیر باخیب اکبره، بیر باخدیلا لیلا اوزونه
قاشلارین طاغی اوغول سورهی یاسین اوخویور،
باخسا هر کیم اوزونه آیهی تحسین اوخویور،
اهل قرآندی بولار جملهسی «طا- سین» اوخویور،
نئجه چکدیله قیلینج مظهر «طاها» اوزونه؟
دئدیلر کیمدی بو عورت بیزی نالان ائلهین،
یوخسا لیلادی بو مجنون کیمی افغان ائلهین،
سنی، ای تازه جوان قانینا غلطان ائلهین،
نئجه محشرده باخار حضرت زهرا اوزونه؟
ائتدیلر چاه زنخدانینا حسرتله نظر،
زر خرید اولماق اوچون بیر- بیرینه وئردی خبر،
توکدولر شمعِ زلیخالاری چون اشک بصر،
باخدیلار حسرتایله یوسف بطحاء اوزونه
عارضین صفحهی انجیل خداوند ودود،
نیزه باشیندا باشین هم اوخویور سورهی هود
دئیهسن نیزه آیاغیندا دوروب قوم یهود،
دارین اوستونده باخیرلار هامی عیسی اوزونه
مظهر حسننه عنبر رخ آلیندی سنین،
آیهی «شمس ضحا» مهر جمالیندی سنین،
سورهی «نون- قلم» هاشمی خالیندی سنین،
کاکلین پرده چکیب لیلة الاسرا اوزونه
باشداکی شور شهادتدی سنین تاجین اوغول،
عارضین کعبه، حرملر هامی حجاجین اوغول،
رفرفین نیزه مبارکدی بو معراجین اوغول،
قاشلارین قبلهدی «قوسین او ادنی» اوزونه
گه اوزون آئینهی مصحف و تورات و زبور،
آتش طور تجلّادی جمالیندا ظهور،
مصر دیر شام بو قبطیلره، یا وادی طور،
آل فرعون گلیب باخماغا موسی اوزونه
«صابرا» هر ایل عزا ساخلا علی اکبره سن،
کربلاده گلیب آغلا، او شهِ داوره سن،
گل قیامتده بو جمع ایله صف محشره سن،
قالما حسرت ایکی دونیاده بو مولا اوزونه
میرزه علی اکبر صابیر
آنگاه که تنها شدی و در جستجوی یک تکیهگاه مطمئن هستی، بر من توکل نما(نمل/79).
آنگاه که نومیدی بر جانت پنجه افکنده و رها نمیشوی، به من امیدوار باش(زمر/53).
آنگاه که سرمست زندگانی و مغرور به آن شدی، به یاد قیامت باش(فاطر/5).
آنگاه که در پی تعالی و کمال هستی، نیتت را پاک و الهی کن(فاطر/29-30).
آنگاه که دوست داری به آرزویت برسی، به درگاهم دعا کن تا اجابت نمایم(غافر/60).
آنگاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد، به یاد من باش که من همواره به یاد تو هستم(بقره/152).
آنگاه که دوست داری با من هم سخن شوی، نماز را به یاد من بخوان(طه/14).
آنگاه که روحت تشنه نیایش و راز و نیاز است، آهسته مرا بخوان(اعراف/55).
آنگاه که شیطان همواره در پی وسوسه توست، به من پناه ببر(مومنون/97).
آنگاه که لغزشها روحت را آزرده ساخت، در توبه به روی تو باز است(قصص/67).
آنگاه که در تنگنای معاش زندگی، روزنه امید نداری ببخش و انفاق کن و وسعت رزق، از من بخواه(سباء/39).
آنگاه که می خواهی خوشبختی را گرم در آغوش کشی تسلیم درگه من باش(زمر/54).
آنگاه که خواهان رسیدن به سرزمین سبز بندگی هستی مرا بپرست تا به راه راست هدایت شوی(یس/61).
آنگاه که می خواهی ثروتمندترین و توانگرترین باشی مالت را در راه من صرف کن تا آن را زیاد کنم(تغابن/17).
آنگاه که روحت در حسرت یک سنگ صبور، در تب و تاب است به هنگام صبح و شام خدای را تسبیح بگوی(آل عمران/41).
آنگاه که منیت و غرور در بند بند وجودت ریشه دوانید سجده کن و تقرب بجوی(علق/19).
آنگاه که در ورطه غفلت و بیخبری از یاد خدا غرق در نعمت شدی به هوش باش که در عرصه آزمون الهی به سر میبری(جن/17).
آنگاه که مغرور به زندگانی شدی هوشیار باش که شیطان در فریب توست(فاطر/6-5).
آنگاه که خواهانی که لحظه به لحظه نعمت بر تو افزون شود نعمات الهی را شاکر باش تا آنها را زیاد کنم(ابراهیم/7).
آنگاه که در فراز و نشیب زندگی غافل از یاد خدا در حال بریدنی از رحمت لایزال الهی مایوس مباش(عنکبوت/23).
شهادت امیرالمومنین امام علی(ع) را به خدمت تمامی دوستان عزیز تسلیت عرض مینمایم.
نه فقط مسجدیان سر به گریبان تواند
نخل و چاه و شب و صحرا همه گریان تواند
دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت
ای که خلق دو جهان دست به دامان تواند
ای به خون خفته بگو کیسهی خرمات کجاست
فقرا منتظر سفرهی احسان تواند
کودکانی که گرسنه همه رفتند به خواب
به عزیزان تو سوگند عزیزان تواند
نخلها در عطش اشک تو بردند به سر
چاهها منتظر نالهی پنهان تواند
اختران شیفتهی حال نماز شب تو
کوهها منتظر نغمهی قرآن تواند
اشک مظلومی تو میچکد از دیدهی ما
پارههای دل ما برگ گلستان تواند
آسمانها همه گریند به مظلومی تو
عرشیان سوختهی سینهی سوزان تواند
گیسوی حور پریشان شده در باغ بهشت
نه فقط زینب و کلثوم پریشان تواند
نه دل "میثم" دلسوخته ای جان جهان
هر چه دل هست همه زائر ایوان تواند
امشب چه سینهسوز است بانگ اذان مولا
خیزد صدای تکبیر از عمق جان مولا
از لحظههای افطار در شوق وصل دلدار
بر چهره میدرخشید اشک روان مولا
مولا گشوده آغوش بهر وصال جانان
قاتل به مسجد آید بر قصد جان مولا
زهرا کنار محراب با ذکر واعلیّا
یا فاطمه است امشب ورد زبان مولا
زخم سر علی را دیدند اهل مسجد
دردا که نیست پیدا زخم نهان مولا
ای نخلها بگریید ای چاهها بنالید
دیگر علی ندارید ای دوستان مولا
حق علی ادا شد فرق علی دو تا شد
سرهایتان سلامت ای خاندان مولا
ای دوستان بیایید با من به شهر کوفه
تا سر نهیم امشب بر آستان مولا
ریزید ای یتیمان در سفرههای خالی
خون جگر به جای خرما و نان مولا
«میثم» دگر امیدی در ماندن علی نیست
از دست رفته دیگر تاب و توان مولا
وظیفه عکاسی این است که آدمی را برای آدمی و هر انسان را برای خویشتن تفسیر کند و این پیچیدهترین کاری است که در جهان وجود دارد.
لذت عکاسی به جهت باز تولید موقعیتهای زندگی انسان، هنگامی ما را به وجد میآورد که با هر بار دیدن و تعمق در آن، نکات تازهای را کشف کنیم. تصاویر با ما سخن میگویند و ما با همهی ادراک ذهنی امان به اطراف خود بیشتر دقیق میشویم.
عکسها همیشه حرفی برای گفتن دارند و بدون هیچ واسطهای چیزی را حکایت میکنند، چگونگی تعبیر و برداشت حرف اصلی یا پیام هر یک از عکسها به مخاطب بستگی دارد که با چه انگیزهای از عکسها استفاده میکند؟ دارای چه میزان سواد بصری است؟ ارتباط احساسی شخصی او با این آثار چیست؟ و در نهایت از دیدگاه هنر چه برداشتی از آن دارد؟
جدا از تصاویری با مضامین اجتماعی که راحت و مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار میکنند، عکسهایی نیز هستند که رازهایی را در خود نهفته دارند و عدم آگاهی از عناصر اولیهی زیبایی شناسی و تجربی دیدن، فاصله زیادی بین اثر و مخاطب ایجاد میکند، که در این راه مطالعه و مکاشفه و همچنین دیدن عمیقتر کمک میکند زوایای پنهان آثار آشکار شده و نظریههای متفاوتی ارائه شود. در این مورد«امبرتواکو» یک اثر هنری را اثری گشوده و باز میخواند و اعتقاد دارد که مخاطبان میتوانند برداشتهای متعددی از آن اثر داشته باشند.
از آنجا که تاثیر بصری آثار هنری بیش از هر کلامی، ذهن جستجوگر مخاطب را به چالش میکشاند، هنرمندان عکاس نیز باید با ساماندهی، وحدت و استفادهی آگاهانه از عناصر ساختاری آثار خود و ایجاد ارتباطی معنایی و درونی تلاش کنند و شرایط درک بالاتری را برای مخاطبین فراهم آورند.
همهی عکاسان افکار زیادی در مورد موضوع عکسهایشان دارند، برخی از این افکار خیلی سریع نتیجه میدهد و برخی دیگر مرتباً ذهن او را به خود مشغول میکند.
یک عکاس باید قوهی درک بالایی داشته باشد تا بتواند در کوتاهترین زمان ممکن که کسری از ثانیه است، لحظات مناسبی از زمان را منجمد سازد.
در زندگی روزمرهی ما بعضی از موضوعات بیاهمیت کمتر به چشم میآید، ولی چنانچه در نوع انتقال آن که از صافی ذهن هنرمند عکاس عبور نموده و در ساختاری منسجم و دقیق از ترکیب فرمها و عناصر زیباییشناسی اهتمام شود، آن را از یک انتقال سادهی تصویری به اثری گویا، ماندگار و هنری تبدیل میکند. و این مانند همان کلماتی است که به تنهایی فقط کلمه و واژهی متشکل از چند حرف هستند ولی وقتی به درستی و از ورای اندیشهای کنار هم مینشینند، جملهای را میآفرینند که میتواند بر روح و روان آدمی تاثیر بگذارد و یا سرمشق انسانها در راه و روش زندگی باشد.
در هر حال یک هنرمند در ارائهی موضوعات بایستی وسعت ذهن خود را گسترش دهد تا دید بازتری در بیان آنها بیابد. عکسها در ابتداء با خود هنرمند به گفتگو و مکاشفه میپردازند، چه زمانی که هنوز دکمهی شاتر دوربین خود را نفشرده و چه هنگامی که در برابر اثر عکاسی شده به تفکر میپردازد.
برداشتها، کشمکشها و فعالیتهای ذهنی ما در رسیدن به تصویری واحد مرتباً در تغییر است و آنچه در هنر عکاسی ذهنیت هنرمند را به عینیت متجلی میسازد حاصل تفکر و اندیشهی اوست.
ز طریق بندگى على نه اگر بشر به خدا رسد
به چه دل نهد به که رو کند به چه سو رود به کجا رسد؟
ز خدا طلب دل مقبلى به على بجوى توسلى
که اگر رسد به على دلى به على قسم به خدا رسد
ازلى ولایت او بود، ابدى عنایت او بود
ز کف کفایت او بود ز خدا هر آنچه به ما رسد
به على اگر برى التجا چه در این سرا چه در آن سرا
همه حاجت تو شود روا همه درد تو به دوا رسد
على اى تو یاور و یار ما اسفا به حال فکار ما
نه اگر به عقده کار ما مدد از تو عقده گشا رسد
ولادت باسعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام، و روز پدر مبارک باد.
زهرا عصاره عصمت است.
زهرا، آیینه پاکی است.
زهرا زلال کوثر است.
ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه!ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معرفت به غبار آستان خانهات بوسه میزند.
برهوت این دنیای خاکی شایستگی میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخمها و داغها و در هجران پدر، غریبانه زیستی و در وداع شبانهات با پهلویی بیمار، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
زندگى بانوى بزرگ اسلام با آن که در جوانى به خزان گرایید، در همان دوران کوتاه، درسهاى فراوانى براى پیروان حضرتش به جا گذاشت. یکى از این آموزهها که سراسر عمر پربرکت فاطمه مرضیه(س) یکصدا و همسو آن را فریاد مىکرد، اهتمام و جدیت نسبت به دین بوده است.
مظلومیت با همه بخشهاى زندگى صدیقه طاهره پیوند خورد، به ویژه حوادث دوران پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) که همچو تندبادى بر آن یاس نبى وزید و منجر به شهادت دردناک و غم آور آن ریحانه رسول گردید، اما همین مظلومیتهاى پیوسته نیز همگى یک جهت را نشان مىدهد و آن سوى دین دارى و پایدارى به پاى دین اصیل است.
ولادت حضرت فاطمه(س) با انزواى مادربزرگوارش از سوى زنان قریش همراه شد. آنان به دلیل ازدواج حضرت خدیجه(س) با پیامبر اسلام(ص) با وى قطع رابطه کردند و حاضر نشدند در لحظات دشوار وضع حمل به یارى او بشتابند. بدین شکل زهراى اطهر(س) در فضایى آکنده از مظلومیت متولد شد. اما پیام این مظلومیت چیزى نبود جز دفاع از دین خدا و حمایت از رسول خدا محمد(ص)، کودکى فاطمه مرضیه(س) با دوره نخست تبلیغ دین در مکه توأم گردید. مشاهده پدر که به ضرب سنگباران زخمى شده یا شکمبه شتر بر سر و روى مبارکش ریختهاند، بخشى از سهم کودکى فاطمه(س) در رسالت دشوار رسول خدا محمد(ص) بود.
آغاز نوجوانى آن حضرت در مدینه با جنگهاى پى درپى علیه مسلمانان همراه شد. عروس خانه امیرالمؤمنین علیه السلام در غیاب همسر خود که سردار بىبدیل سپاه اسلام بود، بار سنگین کارهاى خانه و رسیدگى به فرزندان خردسال را به دوش مىکشید. داستان دستان زهراى مرضیه(س) که از چرخاندن آسیاب سنگى زخم شده بود و چادر وصلهدار حضرتش که سلمان را به گریه انداخت، همچنین ماجراى شبهاى خانه على علیه السلام که فرزندان کوچکش گرسنه سر بر بالین مىگذاشتند، گوشههایى از درد و رنج نو عروس آسمانى اسلام است که همگى به پاى نهال نورس اسلام و براى جان گرفتن درخت رسالت بود.
ماجراهایى که پس از رحلت رسول خدا(ص) بر فاطمه مرضیه(س) گذشت و شدت حزن و اندوه آن گرامى در آن دوران به وصف نمىآید. تعبیر خود ایشان در شعر منسوب به حضرتش این است: «مصیبتهایى بر من فرو ریخت که اگر به روزها افکنده مىشد آنها را به شبهاى تاریک بدل مىنمود».
آن بانو به موجب کلام امام صادق علیه السلام، پس از درگذشت پدر، دائماً اشکبار بود و پى در پى از شدت غصه از حال مىرفت و جسم مبارکش مستمراً تراشیده مىشد. اما آن ولى و حجت الهى به همه این اندوهها جهت الهى داد و همه را براى تقویت دین خدا و تحکیم موقعیت وصى و جانشین رسول خدا(ص) هزینه کرد و در کمال ماتم زدگى، مصائب خود را زمینه نهیب زدن بر مردمانى قرارداد که غفلت و مصلحت اندیشى دنیایى در خطر برگشت به جاهلیت قرارشان داده بود.
این چنین بود که زهراى اطهر(س) در چهره بزرگترین حامى و پیشواى مظلوم خویش ظاهر شد و سند حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام و مظلومیت آن جناب را با خون خود مهر کرد و ابدیت بخشید.
حضرت فاطمه زهرا(س) در دوران کوتاه رحلت رسول خدا(ص) با شهادت خویش، یکبار به مسجد نبوى پاى گذاشت و خطبه خواند چنان که عظمت و هیبت کلام فاطمى ستونهاى مسجد و بلکه عرش الهى را به لرزه انداخت.
باشد که ما به عنوان شیعیان فاطمه زهرا(س) و عزاداران مصائب او این پیام را دریابیم. به دین خدا اهتمام ورزیم و بکوشیم تا خط ولایت علوى علیه السلام را گم نکنیم.
عکاسی با ISO بالا به شما کمک میکند در نور کم تا حد ممکن از تار شدن تصویر جلوگیری کنید. این خاصیت معمولاً به شما اجازه میدهد بدون فلاش عکسهایی بگیرید که طبیعیتر به نظر میرسند.
اگرچه در دوربینهای دیجیتال معمولی که سنسورهای کوچکی دارند. با افزایش ISO از ۱۰۰ کیفیت تصویر هم افت میکند. حقیقت این است که هر چه ISO بیشتر باشد نویز تصویر هم بیشتر است.
همانطور که ذکر شد با چند استثنا فقط دوربینهای Digital Single Reflex)DSR) با ISO بالا میتوانند عکسهای واضحی بگیرند.
بهینهسازی سنسورها:
کارخانههای سازنده در حال انجام بهینهسازیهایی بر روی سنسورها هستند. یکی از این کمپانیها Fojifilm است که با تولید سنسورهای Super CCD به موفقیتهایی در این زمینه دست پیدا کرده است. البته همه دوربینهای ساخت کمپانی Fojifilm دارای این تکنولوژی نیستند. سنسورهای Super CCD نور بیشتری را با نویز الکتریکی کمتر میبینند. بهطوریکه عکسهای با 400 ISO شفافتر میشوند. و حتی عکسهایی که با 800 ISO با این دوربینها گرفته شدهاند قابل قبول و قابل استفاده هستند. و عکسهایی که ۱۶۰۰ ISO گرفته شدهاند دارای نویز هستند و جزئیات کمی از تصویر از بین میرود.
مشکلات استفاده از مود حساسیت بالا:
بعضی از دوربینها یک مود برای حساسیت بالا دارند که در نور کم فعال میشود. این مود یا وضعیت با توجه به نور به طور اتومات ISO بالاتر را انتخاب میکنند. در بعضی از دوربینهای دیجیتال زمانیکه ISO بالا را انتخاب میکنید به طور اتومات رزولوشن عکس را کاهش میدهد. مثلاً اگر دوربین شما ۶ مگاپیکسل باشد با ISO بالا ممکن است رزولوشن عکس ۳ مگاپیکسل شود.
کاهش نویز و ISO بالا:
دوربینهای دیجیتال برای اصلاح نویز از یک نرم افزار کاهش نویز یا Noise Reduction استفاده میکنند. ولی این خاصیت میتواند کمی تصویر را تار کند. به این ترتیب شما جزئیات ریز عکس را از دست میدهید و لکههای رنگی در تصویر شما ظاهر میشود. هر چه ISO را بالاتر ببرید سیستم کاهش نویز فعالتر میشود و در نتیجه لکههای بیشتر و جزئیات کمتر در عکس خواهد داشت.
حال چگونه از ISO بالا استفاده کنم:
اگر دوربین دیجیتالی
دارید که به راحتی میتوان آنرا ثابت نگه داشت تا حد امکان از ISO
بالا استفاده نکنید. برای یک عکس مهم که باید در نور کم گرفته شود از ISO
پایین و سه پایه برای دوربین خود استفاده کنید.
زمانیکه در نور کم عکاسی میکنید بهتر است ISO
را خود انتخاب کنید تا اینکه اجازه دهید دوربین مقدار ISO
را برای شما انتخاب کند. دوربین خود را با بالاترین ISOها انتخاب
کنید تا بیشترین ISO
موررد قبول شما مشخص شود.
پسر بچهای بود که اخلاق خوبی نداشت، پدرش جعبهای میخ را به او داد و گفت: هر بار که عصبانی میشوی باید یک میخ به دیوار بکوبی. روز اول پسرک 37 میخ به دیوار کوبید طی چند هفته بعد، همانطورکه یاد میگرفت چگونه عصبانیتش را کنترل کند تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار کمتر میشد، او فهمید که کنترل عصبانیتش آسانتر از کوبیدن میخها به دیوار است این موضوع را به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر روز که میتواند عصبانیتش را کنترل کند، یکی از میخها را از دیوار بیرون آورد. روزها گذشت و پسر بچه بالاخره توانست به پدرش بگوید که تمام میخها را از دیوار بیرون آورده است، پدر دست پسر بچه را گرفت و به کنار دیوار برد و گفت: پسرم! تو کار خوبی انجام دادی، اما به سوراخهای دیوار نگاه کن، دیوار هرگز مثل گذشتهاش نمیشود. وقتی تو در هنگام عصبانیت، حرفهایی میزنی، آن حرفها هم چنین آثاری بر قلب طرف مقابلت بر جای میگذارند. تو میتوانی چاقویی در دل انسان فرو کنی و آن را بیرون آوری و هزاران بار هم عذار خواهی کنی ولی فایدهای ندارد، آن زخم سرجایش است زخم زبان هنگام عصبانیت نیز به اندازه زخم چاقو دردناک است.
موافقید دقایقی به عصبانیتها و زخم زبانهایی که در موقع عصبانیت در دل دوستان و اطرافیانمان ایجاد میکنیم بیندیشیم؟
ورزش از موضوعات پرجاذبه و مورد علاقه بسیاری از مردم و بویژه نسل جوان است. علاقه به ورزش به ورزشی نویسی و روزنامهنگاری ورزشی نیز سرایت کرده است. طی سالهای اخیر جوانان زیادی به این وادی قدم گذاشتهاند. بدون آن که آموزش کافی دیده و یا از شناخت و دانش عمیق و دقیقی در این عرصه برخوردار باشند. در مجموعه گفتارهایی که از نظرتان خواهد گذشت شما را با الزامات، مقتضیات، دانشها، مهارتها و تواناییهایی که برای یک خبرنگار ورزشی آشنا مینمائیم.
مهمترین ویژگی یک خبرنگار ورزشی قدرت بیان روان، ساده و صمیمی اوست. نگاهی که ما به خبرنگار ورزشی داریم مشابه نگاهی است که به مخاطب ورزشی داریم. وقتی که ورزش میکنید احساسی از نشاط و طراوت به شما دست میدهد. قاعدتاً شنیدن خبرهای ورزشی هم باید چنین حسی را در شما ایجاد کند. مخاطبان اخبار ورزشی عمدتاً قشر جوان جامعه هستند، ولی عمومیت هم دارد بهطور مثال در بحثهای تیم ملی فوتبال قشرهای مختلفی از جامعه درگیر هستند. بنابراین چون ورزش موضوع پیچیدهای نیست یک اصل در کار خبرنگاری ورزشی سادهگویی و مفهوم بودن مطالب، صمیمیت، سرزندگی و استفاده از اطلاعات و اصطلاحات رایج در ورزش است که در محاورات روزمره بهکار میبریم.
یک سری مختصات خبرنگار ورزشی با بقیه خبرنگارها یکسان است مثل آموزش. بحث آموزش در این حرفه خیلی مهم است به عنوان مثال دانستن روشهای خبرنویسی، اصول و فنون مصاحبه، گزارشنویسی و مبانی آکادمیک این رشته برای یک خبرنگار ورزشی مهم است و دراین زمینه او جدا از بقیه خبرنگاران نیست.
اما در شاخه تخصصی این انتظار از یک خبرنگار هست که موضوع را خوب بشناسد، خبرنگاری ورزشی یا خبرنگار علمی از این نظر تفاوت نمیکنند و هر کدام در حوزه خود باید مهارتهای لازم را داشته باشند.
به نظر باید کسانی دنبال خبرنگاری در حوزههای تخصصی بروند که انگیزه این کار را داشته باشند. اگر صرفاً دنبال یک شغل هستید و دست بر قضا جایی هم کاری پیدا نشده و میخواهید خبرنگار ورزشی شوید در این کار چندان موفق نخواهید شد.
اگر میخواهید خبرنگار ورزشی شوید روح و علایق ورزشی باید از سنین نوجوانی در وجود شما باشد، نشریات ورزشی را باید دنبال کنید و علاقمند تیمهای ورزشی باشید. این علاقه و انگیزه شما به ورزش باعث میشود اگر تصمیم گرفتید یک کار رسانهای تحت عنوان خبرنگار انجام بدهید در کارتان بسیار موفقتر باشید.
یک خبرنگار وظیفهاش این نیست که صرفاً خبر تهیه کند، تلقی از خبرنگار یک آدم متخصص است، یعنی کسی که توانایی این را دارد که با مربیان و بازیکنان یا مدیران ورزشی صحبت کند.
بنابراین اعتبار علمی و اطلاعاتی در حوزه موضوعی یک مساله است که باید در حوزه ورزش مورد توجه خبرنگار ورزشی قرار گیرد. یک خبرنگار ورزشی جدا از شغلش نیست، گاهی وقتها توصیه میشود که حتی اگر روز کاری شما نیست، سری به سایتهای ورزشی بزنید یا به ورزشگاه بروید، فضای ورزشگاه را حس کنید تا قلمتان در مورد رویدادی که میخواهید گزارش کنید زنده و با طراوت باشد.
آنچه گفته شد شاید مهمترین ویژگیهایی است که یک خبرنگار ورزشی در مرحله اول باید از آن برخوردار باشد. اما چنانچه دقیقتر شویم و به موضوع بر حسب رسانههای مختلف نگاه کنیم خبرنگاری که برای رادیو گزارش میکند قاعدتاً باید از یک کیفیت صدا و بیان بهتری برخوردار باشد. رادیو نیاز به تصویرسازی دارد، خبرنگار ورزشی رادیو باید بتواند نقص رادیو و نداشتن تصویر را با بیان خود و ساختن تصویر با کلمات برطرف کند. در حوزه رسانههای مکتوب مثل روزنامه و مجله برای خبرنگار ورزشی داشتن ذوق نویسندگی خیلی کمک میکند.
متاسفانه در حال حاضر یک سری از خبرنگارهای ورزشی داخلی دامنه لغات محدودی دارند، درگیر 60،50 کلمه هستند و در تمام گزارشهای آنها این نقص دیده میشود این مشکل ناشی از ضعف مطالعه، پیگیر نبودن، و نداشتن سبک است. در حوزه تلویزیون بخش مهمی از جاذبههای تصویر شاید مشکلات خبرنگار ورزشی را رفع کند ولی واقعیت این است که زبان تصویر و نوشتن برای تصویر هم یک تخصص ویژه است که نیازمند گذراندن دورههای مختلف است.
مجموعه گفتارهایی از مازیار ناظمی
به نقل از روزنامه همشهری
نوشتن برای تلویزیون با نوشتن در دیگر رسانهها متفاوت است و این به تفاوتهای ذاتی تلویزیون باز میگردد. در این جعبه جادو، مخاطب هم میبیند و هم میشنود و این گرچه به نظر کار را ساده میکند، اما در عین حال، ظرافتهایی را برای پخش تلویزیونی باعث شده است.
از جمله تفاوتها این است که در رسانههای چاپی مخاطب میتواند مطلبی را دوباره بخواند، میتواند پس از مکث و درنگی به خواندن ادامه دهد. اما این در پخش تلویزیونی ممکن نیست. گزارشگر یا گوینده خبر را بیدرنگ و پیوسته، برای یکبار میخواند و عبور میکند. از این رو، یکی از خصوصیات پخش تلویزیونی، این است که مخاطب باید هر شات(shot) را ببیند، بفهمد و خبر را دنبال کند. در پخش تلویزیونی این امکان برای مخاطب نیست که خبر یا تصویر مبهم را دوباره مرور کند و یا برای تامل درباره آن، خبر را نگه دارد. این قبیل خصوصیات و تفاوتها باعث شده است تا در تنظیم پیامهای خبری برای پخش تلویزیونی تفاوتهایی وجود داشته باشد. به برخی از این تفاوتها تحت عنوان«قواعد قابل فهم و درک کردن خبر تلویزیونی» اشاره میشود.
طول جمله: با توجه به تفاوت اساسی که به آن اشاره شد، طول جمله در خبر تلویزیونی باید کوتاه باشد. جملات بلند همراه با صناعت ادبی برای خبر تلویزیونی نامناسب است. جملات باید کوتاه نوشته شوند تا در فرایند خوانش، مکثهایی برای تنفس در نظر گرفته شوند.
یک ایده برای هر جمله: مردم نمیتوانند اطلاعات زیادی را در یک جمله دریافت کنند. هر جمله در خبرنگاری تلویزیونی نباید بیش از یک ایده و مفهوم را در بر داشته باشد. اگر جملهای دارای بیش از یک نکته کلیدی باشد، مخاطب برای درک سریع آن دچار مشکل میشود. پس مساله فقط کوتاهی جمله نیست. باید به این نکته هم توجه داشت که اطلاعات را باید در جملات مجزا تفکیک کرد: هر جمله، یک نکته.
صدا: خبرنگاری رادیو تلویزیونی کسب و کار «صدا» است. پس باید در این مهم تامل کنیم. این بعد از خبرنگاری اصلاً در رسانه چاپی وجود ندارد. وقتی ما چیزی را بیان میکنیم، صدای سیلابسها و کلمات هم به انتقال معنی کمک میکنند. اهمیت مساله وقتی روشن میشود که بدانیم هر حرفی و سیلابسی صوتی دارد و در هر صوتی حسی نهفته است. خبرنگار رادیو تلویزیونی باید حس صدای سیلابسها را بشناسد و اهمیت آنرا در انتقال معنی پیام خود در نظر داشته باشد. مثلاً وقتی میخواهد پیام سختی را منتقل کند باید کلماتی انتخاب کند تا از سیلابسهایی با اصوات سخت استفاده شود. مثالی که در زبان انگلیسی به کار برده میشود این است که کلمه «Kill» (به معنی کشتن) را وقتی با تاکید بر صدای سخت حرف «K» میخوانیم، در واقع بر پیام نهفته در معنی لغت کشتن تاکید میکنیم. بعضی حروف صدای نرمی دارند مثل حرف «h» این مباحث در شعر بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و در نقدهای ادبی مبسوط مورد توجه است. تامل در این ظرفیتهای زبان شناختی میتواند بابی در مطالعات خبرنگاری در کشورمان باشد.
انتخاب کلمات: در مورد اهمیت انتخاب کلمات همین بس که خوب نوشتن همهاش بستگی دارد به اینکه چه کلماتی را انتخاب میکنیم و چطور کنار هم میگذاریم. از آنجا که در چهارچوب حرفه خبرنگاری از نوشتن سخن میگوییم، اولین قاعده در انتخاب کلمات، صحت و دقت کلمه است. کلمه باید کاملاً درست باشد و نه حتی تقریباً درست. دومین قاعده این است که کلمه باید متناسب با متن باشد. کلمه باید با حال و هوای متن تناسب داشته باشد و فهمش برای مخاطب آن موضوع راحت باشد. چون همانطور که گفتیم مخاطب تلویزیونی یکبار متن را میشنود.
غیر رسمی: اگرچه نوشتن برای پخش تلویزیونی نباید درست مثل حرف زدن باشد اما به آن نزدیک است. زبان محاوره، غیر رسمی و روان است و خیلی از نظر گرامری قید و بند ندارد. نوشتن برای پخش تلویزیونی مثل زبان محاورهای، رها و راحت و بی قید نیست و از آن سو با زبان نوشتاری هم تفاوت دارد. چیزی میان این دو است. در واقع، نه دقیقاً آنطور که معمولاً حرف میزنیم، بلکه آنچنان که دوست داشتیم حرف بزنیم، فقط وقتی که کمی فکر و تامل کنیم. پس در نوشتن برای تلویزیون مثل زبان محاوره راحت و رها ننویسید، با درنگ و تامل بنویسید اما در عین حال غیر رسمی و تا حدی خودمانی بنویسید. این به درک راحتتر مخاطب تلویزیون کمک میکند.
لید: جمله آغازگر خبر که مهمترین جمله خبر است. اما در خبرنگاری پخش، لید دقیقاً همان لید در روزنامه نیست و همان هدف را هم ندارد. در حقیقت، لید در پخش خیلی شبیه، یا بهتر است بگوییم موازی است با سرخط خبرها(headlines) در روزنامه. تنها کار لید در خبرنگاری پخش تلویزیونی این است که توجه مخاطب را جلب کند. در روزنامه، علاوه بر این، یک وظیفه دیگر را هم دارد که خواننده را به متن خبر هدایت کند. لید ممکن است اطلاعاتی هم درباره خبر بدهد اما در خبرنگاری پخش این هدف اصلی نیست. مهمترین کار لید جلب توجه مخاطب تعریف میشود. لید تلویزیونی باید کوتاه، قوی و جالب باشد.
روایت تاریخی خبر: سبک تاریخی هم گفتنش راحتتر است و هم فهمیدنش. شاید دلیلش این باشد که یادآور سنت شفاهی خبرگویی است. این سبک با لید آغاز میشود که جواب مستقیم این سوال است «راستی، اینو شنیدی؟» و بعد رویداد یا ماجرا از اول تا آخر گفته میشود. جزئیات را هم بهتر میشود با این شیوه گفت. فهمش هم برای مخاطب راحتتر است.
سخت خبرها با یک لید قوی و جذاب آغاز میشوند و بعد ماجرا با یک سیر منطقی و تا آنجا که ممکن است خطی تعریف میشود. اما این مساله برای فیچرها(آینده Features) متفاوت است، چون دشوار است که جنبههای جذاب اینگونه خبرها را در آن قالب خطی و تاریخی به نحو شایسته بتوان ارائه کرد. قواعدی که به اهم آنها اشاره شد باعث میشوند مخاطب خبر تلویزیونی را بهتر و راحتتر درک کند.
منبع: این مقاله تلخیصی از فصل چهارم کتاب خبرنگاری همگرا:
- Quinn, Stephen; Flilak, Vincent (2005), Convrgent Journalism- An Introduction: Writing and Producing Across Media, London, Focal Press
ترجمه و تلخیص: امید جهانشاهی- به نقل از روزنامه همشهری
سخنانی از امام حسین(ع)
1ـ بندگان خدا از خدا بترسید و در دنیا با احتیاط رفتار کنید. اگر بنا بود همهی دنیا به یک نفر داده شود، یا فردی برای همیشه در دنیا بماند، پیامبران برای بقا سزاوارتر و جلب خشنودی آنان بهتر و چنین حکمی خوشایندتر بود؛ ولی خداوند عاقبت دنیا را نابود شدن قرار داده است.
خداوند دنیا را محل فنا و نیستی قرار داد، زیرا دنیا دوستدارانش را لحظه به لحظه تغییر داده، وضعشان را دگرگون میسازد. مغرور و درمانده کسی است که فریب دنیا را بخورد.
2ـ گرچه زندگی این دنیا از نظر عدهای بسیار با ارزش است؛ ولی آخرت که جهان پاداش الهی است، بالاتر و با ارزشتر است. اگر جمع کردن مال و ثروت برای این است که باید روزی از آن دست برداشت، پس فرد نباید برای چنین ثروتی بخل ورزد و اگر روزیها مقدر و تقسیم شده است، هرچه انسان در کسب ثروت حرص کمتری داشته باشد نیکوتر است و اگر این بدنها برای مرگ آفریده شده، پس کشته شدن انسان در راه خدا از همه چیز پسندیدهتر است.
3ـ سلام کردن 70 پاداش دارد که از این رقم 69 تـا بـرای سـلام کـننده و یـکی برای پاسخ دهنده است.
4ـ مردمی که بندگان دنیا هستند و دین را برای رفاه و آسایش میخواهند، هرگاه در امتحان و رنج قرار گیرند آن موقع دینداران کم هستند.
5ـ کسی که هدیه شما را بپذیرد، شما را در بخشش و کرامت کمک کرده است.
6ـ از معذرت خواهی، پرهیز کنید؛ زیرا مؤمن عمل بد انجام نمیدهد تا عذرخواهی کند؛ اما منافق هر روز کار زشت انجام میدهد و معذرتخواهی میکند.
7ـ شخصی خدمت امام حسین(ع) رسید و عرض کرد: من مردی گناهکار هستم و توان خودداری و دوری کردن از گناه را ندارم. مرا موعظه فرما.
حضرت فرمودند: پنج عمل زیر را انجام بده. آنگاه هرچه خواستی گناه کن!
1ـ از رزق خداوند استفاده نکن، سپس هرچه خواستی گناه کن.
2ـ از ولایت خداوند خارج شو، پس هرچه خواستی گناه کن.
3ـ محلی را پیدا کن که خداوند تو را نبیند، سپس هرچه خواستی گناه کن.
4ـ وقتی عزرائیل برای قبض روح تو آمد، او را از خودت دفع کن، سپس هرچه خواستی گناه کن.
5ـ وقتی در قیامت تو را به سوی جهنم هدایت کردند، از رفتن به آنجا خودداری کن، سپس هرچه خواستی گناه کن.
منبع: بحارالانوار 78 ج ـ تحفالعقول
به نقل از: روزنامه اطلاعات
1- فشار دادن و یا حرکت دادن تکمه POWER برای روشن شدن.
2- تنظیم تکمهCAMERA برای ضبط وVCR برای تماشای فیلم.
واژه VCRمخفف سه کلمهVideo Cassette Recorder می باشد به معنای فیلم ویدئو ضبط شده. وقتی که دستگاه در حالت CAMERA قرار بگیرد آماده فیلمبرداری و ضبط تصاویر میباشد در این حالت ابتدا تکمه آبی رنگ TAP EJECT را فشار دهید تا درب محفظه فیلم باز شود سپس فیلم خام را در داخل دوربین قرار دهید. برای بسته شدن درب دوربین، آن قسمت روی درب را که کلمه PUSH به معنای فشار دادن و در بعضی دوربینها واژه LOCK (قفل) نوشته شده را به آرامی فشار دهید تا درب بسته شود.
3- برای آنکه دوربین شروع به ضبط تصاویر کند کافی است تا یک بار تکمه قرمز رنگ RECORD را فشار دهید تا عملیات ضبط انجام شود. هرگاه این کار را انجام دادید برای آنکه از ضبط تصاویر مطمئن شوید در گوشه ویزور دوربین دقت کنید واژه REC که مخفف کلمه RECORD میباشد مشخص باشد. برای آنکه دوربین را از حالت ضبط خارج کنید کافی است مجدداً تکمه قرمز رنگ RECORD را فشار دهید اگر دوربین در حالت ضبط نباشد به جای کلمه REC واژه PUSE به معنای توقف کوتاه در ویزور مشخص میباشد.
4- برای آنکه بتوانید تصاویری که در ویزور کادربندی میکنید نزدیک آورده و یا به حالت اولیه خود بازگردانید. بایستی با تکمه دوحالته T و W کار کنید.
T مخفف کلمه TELE و W مخفف کلمه WIDE می باشد که در بحث انواع لنزها در بخش عکاسی توضیح آن ارائه گردید. پس هرگاه روی دوربین قسمت T را فشار دهید عدسیها در داخل لنز دوربین از یکدیگر فاصله میگیرند و کاربرد لنز تله فوتو را پیدا میکند در نتیجه زاویه دید دوربین بسته میشود و تصاویر در ویزور نزدیک میشوند.
اما هرگاه روی دوربین W را فشار دهید عدسیها به یکدیگر نزدیک میشوند و کاربرد لنز وایدانگل را خواهند داشت در این حالت زاویه دید دوربین باز میشود و میتوانید فضای بیشتری را در داخل ویزور دوربین کادر بندی کنید. روی بیشتر دوربینها تکمه WوT به دوصورت عمل میکند. اگر طرف T را تا نیمه فشار دهید تصاویر به آرامی نزدیک میشوند و اگر تا انتها فشار دهید تصاویر سریعتر نزدیک میشوند. طرف W نیز به همین صورت عمل میکند. البته توصیه می شود که از استفاده زیاد و نابهجا از این تکمه خودداری نمائید زیرا هرگاه شما در حال فیلمبرداری بدون استفاده از سهپایه هستید و تصاویر را با تکمه T نزدیک می کنید کادربندی تصاویر سخت خواهد شد و لرزش های دست بیشتر از پیش در کارتان مشاهده خواهد شد.
5- استفاده از تکمه FADE (تاریکی و روشنی تصویر):
روی تمام دوربینها این تکمه وجود دارد، استفاده از این تکمه در ابتدا و آخر فیلم میباشد. هنگامی که قصد فیلمبرداری دارید ابتدا کادربندی را انجام دهید و تکمه FADE را فشار داده و در همان حالت نگه دارید تا تصویر در ویزور کاملا سیاه شود در این حالت تکمه REC را فشار دهید تا عملیات ضبط شروع شود سپس تکمه FADE را رها کنید تا تصویر به تدریج روشن شود. در پایان کار فیلمبرداری نیز میتوانید قبل از آنکه دوربین را از حالت ضبط خارج کنید تکمه FADE را فشار داده تا تصویر به تدریج سیاه شود سپس تکمه REC را فشار دهید تا دوربین از حالت ضبط خارج شود.با انجام این کار بیننده فیلم دقیقاً نقطه شروع و پایان فیلم را متوجه خواهد شد و یک روند اصولی در فیلم به وجود آوردهاید.
6- واضح سازی تصویر FOCUS:
اگر دوربین در حالت تنظیم خودکار(AUTO) باشد واضح سازی تصویر توسط دوربین و به صورت خودکار انجام میشود. معمولاً دوربین هر چیزی که در وسط کادر ویزور قرار گیرد به صورت واضح نشان میدهد و بعضی مواقع انتظار فیلمبردار را برآورده نمیکند و دچار اشتباه میشود. برای آنکه از کار فیلمبرداری لذت بیشتری ببرید سعی کنید واضح سازی دستی را تجربه کنید. ابتدا تکمه FOCOS را فشار دهید تا واضح سازی تصویر از حالت خودکار خارج شود. هنگامی که این کار را انجام دهید در گوشه ویزور واژه MF مشخص میشود که مخفف کلمه MANUEL FOCUS میباشد در این حالت برای واضح شدن تصاویر در دوربین های نوار بزرگ بایستی حلقه دور لنز را به راست و چپ بچرخانید . در دوربین های کوچک باید تکمه گردان پائین لنز و در بعضی مدل های دیگر تکمه کنار دوربین را به چپ و راست حرکت دهید و تصویر را فوکوس نمائید تکرار این کار مهارت بیشتری در شما ایجاد خواهد نمود.
در این قسمت نحوه کار با دکمه های دوربین های فیلمبرداری توضیح داده می شود. از آنجایی که کاربرد دکمه های دوربین های فیلم برداری مشابه هستند این جدول به شما بسیار کمک خواهد کرد.
جدول معرفی تکمه ها و امکانات دوربین های فیلمبرداری
لاتین | فارسی | لاتین | فارسی |
AUDIO | شنیدنی(صدا) | DATE | تاریخ |
CAMERA | دوربین | W (WIDE) | لنز باویه باز |
EJECT | خروج | AUTO | خودکار/اتوماتیک |
F.F (FAST FORWARD) | سریع به طرف جلو | FADE OUT | تاریک شدنتدریجی تصویر |
IN | به/ورودی | LIGHT BACK | نور عقب |
LOCK | قفل | WIPE | انتقال صحنه به صحنهای دیگر |
LP (LONG PLAY) | کُند | TITLE | عنوان- نام-تیتر |
MENU | فهرست انتخاب | EFECT | تأثیرگذاری |
MODE | روش/مد | VCR | نوار ویدئو ضبط شده |
OFF | خاموش | MIC | میکروفن |
ON | روشن | BATRE | باطری |
OUT | خروجی | MIX | مخلوط کردن |
PAUSE | توقف کوتاه | START | شروع |
PLAY | حرکت | EDITSERCH | تصحیح کردن |
POWER | برق/توان/قدرت | CHARGE | شارژ/ پرکردن |
PROGRAM | برنامه | TITLE | عنوان، تیتر،نام |
PUSH | فشار دادن | FOCOS | واضح سازی تصویر |
REC (RECORD) | ضبط کردن | T (TELE) | لنز زاویه بسته |
REW (REWIND) | بازگشت/به طرف عقب | FADE IN | روشن شدن تدریجی تصویر |
SP (STANDARD PLAY) | سرعت معمولی | STORE | ذخیره کردن |
STANDBAY | آماده استفاده | MANUEL | تنظیم دستی |
STOP | توقف | RESET | دوباره/ از نو |
VIDEO | تصویری | TIME | وقت |
DISPLAY | صفحه نمایش | MF | واضح سازی دستی |
عکس سیاه و سفید در ابتدای ظهور عکاسی، تنها انتخاب عکاسان بود. بعدها حتی با تولید فیلمهای رنگی نیز عکاسان ترجیح میدادند با فیلمهای سیاه و سفید به کار خود ادامه دهند چرا که این فیلمها به نسبت ارزانتر و البته با کیفیتتر بودند. با بالا رفتن کیفیت فیلمهای رنگی تولید فیلمهای سیاه و سفید با شکست رو به رو شد؛ اما امروزه عکسهای سیاه و سفید به حیاتی دوباره دست یافتهاند چرا که عکاسان به قدرت بیبدیل و نامنتهای عکسهای سیاه و سفید پی بردهاند. شاید این سوال در ذهن ایجاد شود که با وجود طراوت رنگ در دوربینهای دیجیتال چرا همچنان عکاسی سیاه و سفید طرفداران خود را دارد. در واقع گاهی عکاس مایل است سایههای قوی و طیفهای خشن یک سوژه را برجسته کند. در عین حال این عکاسی توانایی خاصی در ایجاد فضاهای رمانتیک و رمزآلودی را دارد که از عهده عکاسی رنگی خارج است. سوژههای یکسان در دو عکاسی رنگی و سیاه و سفید به شکلهای مختلفی بروز میکنند. نور و سایه نقش کلیدی را در عکاسی سیاه و سفید بر عهده دارند و چنانچه عکاس نتواند نور مناسبی را در تصویر به ثبت برساند از ارزش کارش به شدت کاسته میشود. دوران عکاسی سیاه و سفید با اختراع دوربینهای دیجیتال به نظر رو به اتمام میرسید اما امروزه اکثر این دوربینها گزینهای دارند که ثبت تصویرهای سیاه و سفید را برای ما امکانپذیر کرده است. البته کیفیت تصویر سیاه و سفید با بالا رفتن کیفیت دوربین ارتقا پیدا میکند. نرم افزارهایی نیز هستند که به ما اجازه میدهند تا عکسهای رنگی خود را به سیاه و سفید تبدیل و چاپ کنیم. به نظر میرسد عکاسی سیاه و سفید به علت انتقال یک حس نوستالوژیک همیشه مورد تحسین و علاقه مردم خواهد بود.
هدف عکاسی هنری (Art photography) تولید تصاویر صرفاً زیبایی شناسانه است. عکسهای هنری غالباً در نمایشگاهها و موزهها در معرض دید عموم قرار میگیرد. سوژههای اصلی این شاخه از عکاسی، زیباییها و نمایش زیباییهای هر شیء معمولی است. از آن جایی که درک زیبایی مطلق نیست و تعریف زیبایی یک امر شخصی است، عکاسی هنری نیز بسیار ذهنی و فردی تلقی میشود. چالش دیگری که این عکاسی با آن روبه روست، نوین بودن هنر عکاسی نسبت به هنرهایی از جمله نقاشی و یا موسیقی است. عکسهای هنری در تعداد کم تولید میشود و اکثراً مورد استفادهی مجلات و تبلیغات قرار میگیرد. این عکاسی را میتوان هم تراز با عکاسی مد و متضاد با هدف عکاسی مستند دانست.
تصویر در عکاسی مستند (Documentary photography) یک سند تاریخی به حساب میآید. عکسهای مستند در کنار محسنات زیباییشناسانه و هنری، بیشتر به منظور تحولات اجتماعی و سیاسی مورد بهرهبرداری قرار میگیرند چرا که واقعیت را همان طور که هست به ثبت میرسانند. به عبارت سادهتر، در این نوع عکاسی تصویر نفش یک شاهد و مدرک را برای اثباب وجود یک وضعیت خاص به عهده دارد. لوییس هین و جیمز ون دو پیشگام در عرصه عکاسی مستند هستند.
هرچند عکاسی مستند و عکاسی هنری در دو نقطه مقابل هم قرار گرفتهاند، پائول استرند جزو معدود عکاسان مشهوری است که در کارهای هوشمندانهاش، نقطه مشترکی بین این دو رشته عکاسی ایجاد کرده است. گاهی اوقات عکسهای مستند با قصد برانگیختن احساسات بیننده تا حدی عجیب، تکان دهنده و در عین حال هوشدار دهنده است و بیشترین مثالهای مشهور در این زمینه عکاسی در روزنامهها و مجلات نوین و مدرن به چاپ رسیدهاند. از طریق عکسهای مستند، بیننده از فرهنگ، سیاست و موقعیتهای اجتماعی سایر مردم دنیا اطلاعات درستی به دست میآورد.
عکاسی خیابانی (Street photography) به عنوان بدنه هنر عکاسی، صحنههایی از زندگی روزمره مردم را سوژه اصلی خود قرار میدهد. خیابانها، پارکها، کارناوالها، محلهای خرید و مراکزی که مردم گرد هم میآیند، محل اصلی تهیه عکسهای خیابانی است. هر چند این عکاسی شاخهای از عکاسی مستند به شمار میآید اما از بعضی لحاظ با هم متفاوت هستند از جمله اینکه هدف اصلی عکاسی خیابانی به تصویر کشیدن مردم است و نه پوشش یک اتفاق. در واقع این شاخه از عکاسی آیینهای است در برابر مردم که گاهی نیز با شوخ طبعی و یا لحنی طعنهآمیز پیامهای سیاسی و یا اجتماعی را منتقل میکند که در چنین شرایطی به عکاسی مستند نزدیک میشود. سالهای 1975 تا 1980 نقطه اوج و شکوفایی تاریخ عکاسی خیابانی است.
هدف اصلی عکاسی خبری (Photojournalism) ثبت اتفاقات خبری است. ماموریت اولیه عکاس خبری تهیه تصویری است که کامل کننده یک گزارش باشد. هر چند یک عکاس حرفهای میتواند تصاویر یک خبر را پیش از یک گزارشگر تهیه کند. تصاویر خبری تلاش میکنند تا با جلب نظر مخاطب، آنها را به دیدن و یا شنیدن باقی گزارش ترغیب کنند. اما در عین حال عکس خبری باید نماینده و شاهدی صادق در ماجرای اتفاق افتاده باشد. بنابراین برای عکاسان حرفهای و مسئولین رسانهها، هرگونه دستکاری و یا تغییر عکس در محدوده نکات غیر اخلاقی قرار میگیرد.
عکاسی خبری به علت صداقت در ثبت تصویر، کاربردیترین شاخه عکاسی است. از سوی دیگر ممکن است بعضی با در نظر گرفتن اهمیت کادربندی، انتخاب زاویه دید و لنز مناسب، عکسی خبری را در بخش هنری دسته بندی کنند. به ویژه اینکه در سالهای اخیر، عکسهای خبری زیادی در گالریها به نمایش در آمده است. اما اطلاق عنوان هنر به عکاسی خبری مشکلات زیادی را به وجود آورده چرا که پیروی از مرامنامههای اخلاقی(روزنامه نگاری و اخلاق) در زمینه یک کار هنری بیمعنی به نظر میرسد و همین اتفاق ممکن است در آینده باعث سلب اعتماد مخاطبان عکسهای خبری شود.
عکاسی یک هنر رو به گسترش است که در حال حاضر صرفاً در حد حرفهایها خلاصه نمیشود. وجود دوربینهای ساده، وجود سلیقهها و هدفهای گوناگون برای عکاسی باعث شده تا مثلا در حالیکه یک عکاس حرفهای به فتوژورنالیسم گرایش دارد؛ آن آماتور دیگر خواستار عکاسی ماکرو باشد و آن دیگر عکاسی خیابانی را ترجیح دهد و یکی هم اصلاً نداند گرایشش در عکاسی در کدام نوع از مکاتب عکاسی قرار میگیرد. این مجموعه کاربردی را در پستهای بعدی برای آشنا شدن شما با انواع مکاتب عکاسی در اختیارتان میگذاریم.