خبرگزاری پانا استان اردبیل
خبرگزاری پانا استان اردبیل

خبرگزاری پانا استان اردبیل

بخشی از کتاب «فاطمه فاطمه است» از معلم شهید علی شریعتی

تسلیت ایام فاطمیه 

از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه یک «زن» بود، آنچنان که اسلام می خواهد که زن باشد. تصویر سیمای او را پیامبر، خود رسم کرده بود و او را در کوره های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.

وی در همه ابعاد گوناگون «زن بودن» نمونه شده بود.

مظهر یک «دختر»، در برابر پدرش.

مظهر یک «همسر»، در برابر شویش.

مظهر یک «مادر»، در برابر فرزندانش.

مظهر یک «زن مبارز و مسئول»، در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش.

وی خود یک «امام» است، یعنی یک نمونه مثالی، یک تیپ ایدآل برای یک «زن»، یک «اسوه»، یک «شاهد» برای هر زنی که می خواهد «شدن خویش» را خود انتخاب کند.

او با طفولیت شگفتش، با مبارزه مدامش در دو جبهه خارجی و داخلی در خانه پدرش، خانه همسرش، در جامعه اش، در اندیشه و رفتار و زندگیش، «چگونه بودن» را به زن پاسخ می داد.

نمی دانم چه بگویم؟ بسیار گفتم و بسیار ناگفته ماند.

در میان همه جلوه های خیره کننده روح بزرگ فاطمه، آنچه بیش از همه برای من شگفت انگیز است این است که فاطمه همسفر و همگام و هم پرواز روح عظیم علی است.

او در کنار علی تنها یک همسر نبود، که علی پس از او همسرانی دیگر نیز داشت، علی در او به دیده یک دوست، یک آشنای دردها و آرمان های بزرگش می نگریست و انیس خلوت بیکرانه و اسرار آمیزش و همدم تنهائی هایش. این است که علی هم او را به گونه دیگری می نگرد و هم فرزندان او را. پس از فاطمه، علی همسرانی می گیرد و از آنان فرزندانی می یابد. اما از همان آغاز فرزندان خویش را که از فاطمه بودند با فرزندان دیگرش جدا می کند. اینان را «بنی علی» می خواند و آنان را «بنی فاطمه».

شگفتا، در برابر پدر، آن هم علی، نسبت فرزند به مادر.

و پیغمبر نیز دیدیم که او را به گونه دیگری می بیند. از همه دخترانش تنها به او سخت می گیرد، از همه تنها به او تکیه می کند. او را –در خردسالی– مخاطب دعوت بزرگ خویش می گیرد.

نمی دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟

خواستم از «بوسوئه» تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی، از «مریم» سخن می گفت.

گفت، هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم داد سخن داده اند. هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب، ارزش های مریم را بیان کرده اند. هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان، در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاقه شان را به کار گرفته اند. هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان، چهره نگاران، پیکره سازان بشر در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده اند. اما مجموعه گفته ها و اندیشه ها و کوشش ها و هنرمندیهای همه در طول این قرن های بسیار، به اندازه این یک کلمه نتوانسته اند عظمت های مریم را باز گویند که :«مریم مادر عیسی است».

و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم، باز درماندم، خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجه بزرگ است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه دختر محمد(ص) است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسنین است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب است.

باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.

فاطمه، فاطمه است.

شهادت حضرت فاطمه(س) را به خدمت فرزند عزیزش امام زمان(عج)  

و شیعیان علی(ع) تسلیت عرض می نمایم.

برآمد باد صبح و بوی نوروز

برآمد باد صبح و بوی نوروز

به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال

همایون بادت این روز و همه روز

چو آتش در درخت افکند گلنار

دگر منقل منه آتش میفروز

چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست

حسدگو دشمنان را دیده بردوز

بهاری خرمست ای گل کجایی

که بینی بلبلان را ناله و سوز

جهان بی ما بسی بودست و باشد

برادر جز نکونامی میندوز

نکویی کن که دولت بینی از بخت

مبر فرمان بدگوی بدآموز

منه دل بر سرای عمر سعدی

که بر گنبد نخواهد ماند این گوز

دریغا عیش اگر مرگش نبودی

دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز

سعدی، دیوان اشعار، غزلیات

تبریک عید سعید نوروز

عید باستانی نوروز مبارک باد

در آستانه ی بیداری دوباره ی طبیعت، نو شدن زمین و جشن شکوفه ها عید باستانی نوروز را به تمامی هم وطنان عزیز و گرامی تبریک عرض نموده سالی پر بار، موفقیت آمیز، با صحت و سلامتی در کنار خانواده برایتان آرزومندم. امیدوارم بهار زیبای عمرتان هرگز پاییزی نشده و موفق و موید باشد.

نوروز در ایران

عید 

نوروز بزرگ ترین جشن بهاری در جهان و بزرگ ترین جشن باستاین ایرانیان است. از کرد و آذری گرفته تا بلوچ و لر و فارس این جشن را باشکوه برگزار می کنند و این همان چیزی است که ایرانیان برای یکپارچگی به آن نیازمدند. نوروز بهارانه ای است که روایت های تاریخ درباره پیدایش آن بسیار گوناگون است.

می دانید قدمت و پیشینه تاریخی نوروز به چه زمانی بر می گردد و روند تحولات تاریخی آن چگونه بوده است؟ ریشه های نوروز را باید از پنج هزار سال پیش در سرزمین سومر و تمدن های آن زمان جست و جو کنیم. نوروز جشنی است برخاسته از دل تاریخ وطن ما و به هیچ قوم، مذهب و ملتی جز ایرانیان تعلق ندارد، اما بعضی بر این اعتقادند که نوروز جشنی زرتشتی است، در حالی که زرتشتیان همانند دیگران نوروز را به عنوان یک جشن ملی پذیرفته اند. در نوروز چیزی وجود ندارد که اقوام و مذاهب دیگر با آن مخالفت کنند و به همین دلیل نوروز با ظهور اسلام مهر تائید خورد. در کتاب«بحارالانوار» مرحوم علامه مجلسی، درباره نوروز روایات متعددی نقل شده است و 45 صفحه از این کتاب به موضوع نوروز اختصاص دارد که به یک نمونه از آن اشاره میکنیم. معلی بن خنیس نقل کرده است که روز نوروز بر امام جعفر صادق(ع) وارد شدم. امام(ع) فرمود:«آیا این روز را می شناسی؟» عرض کردم:«این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ شمارند و به همدیگر هدیه می دهند». سپس امام فرمودند: همانا نوروز روزی است که پروردگار جهان از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند و به او شرک نورزند و به پیامبران و امامان ایمان بیاورند. نوروز روزی است که علی(ع) در نهروان خوارج را هلاک کرد و کشتی نوح(ع) بر کوه «جودی» نشست. نوروز برای مسافرت خوب و برای زراعت و طلب حوایج بسیار نیکوست. عقد نکاح و ازدواج در چنین روزی نیکوست.

اما شیوه برگزاری نوروز با گذشت زمان دچار دگرگونی هایی شده است. هر گروهی از مردم آیین هایی را به آن افزوده یا از آن کاسته اند، ولی هسته مرکزی این جشن ها همچنان پایدار مانده است. آیین های میر نوروزی، عمو نوروز، پیشوازی نوروز، سبزه و دانه رویاندن، سفره چیدن، دور هم نشینی برای درک لحظه ورود سال نو، شادباش گویی، دادن پیشکش و هدیه، دید و بازدید، آشتی و سازش کنان و آیین پایانی سیزده بدر هنوز هم در بیشتر گروه های ایرانی معمول است. گذشته از این، عمده ترین نقش و ارزش نوروز ایجاد وحدت و تقویت همبستگی و یگانگی است. این ارزش نیز به دلیل ویژگی استمرار بدون انقطاع و خصلت وحدت آفرینی آن است. در واقع، جشن نوروز نوعی ستایش و پرستش خدای بزرگ همراه با سرور و شادمانی همگانی بوده است و با توجه به دعای تحویل سال و دست دعا بلند کردن بر آستان ربوبی در زیباترین مقطع از گردش روزها برگزار می شود.

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز!

برگرفته از نشریه ماهانه شورای دانش آموزی دبیرستان فرهنگ ناحیه 2 اردبیل

امشب در رحمت به سماوات شده باز

میلاد با سعادت حضرت محمد مصطفی و امام صادق علیه السلام را به عموم دوستداران شان تبریک عرض می نمائیم.

از بام و در کعبه به گردون رسد آواز
کامشب در رحمت به سماوات شده باز
بت های حرم در حرم افتاده به سجده
ارواح رسل راست هزاران پر پرواز
کعبه زده بر عرش خدا کوس تفاخر
مکه شده زیبا دل افروز و سرافراز
جا دارد اگر در شرف و مجد و جلالت
امشب به سماوات کند خاک زمین ناز
از ریگ روان گشته روان چشمه ی توحید
یا کوه و چمن باز چو من نغمه کند ساز
دشت و در و بحر و برو، جن و بشر و حور
در مدح محمد همه گشتند هم آواز
هر ذره ی کوچک شده یک مهر جهان تاب
هر قطره ی ناچیز چو دریا کند اعجاز
جبرئیل سر شاخه ی طوبی چو قناری
در وصف محمد لب خود باز کند باز
جبرئیل چه آرد؟ چه بخواند؟ چه بگوید؟
جایی که خداوند به قرآن کند آغاز
خوبان دو عالم همه حیران محمد
یک حرف ز مدحش شده ما کان محمد
این است که برتر بود از وهم کمالش
جز ذات الهی همه مبهوت جلالش
رضوان شده دلداده ی مقداد و ابوذر
فردوس بود سائل درگاه بلالش
والله قسم نیست عجب گر لب دشمن
چون دوست ز هم بشکفد از خلق و خصالش
هرگز به نمازی نخورد مهر قبولی
هرگز، صلوات ار نفرستند به آلش
بی رهبریش خواهد اگر اوج بگیرد
حتی ملک العرش بسوزد پر و بالش
یوسف ببرد حسن خود از یادگر او را
یک منظره در خاطره افتد ز خیالش
این است همان مهر درخشنده که تا حشر
یک لحظه به دامن نرسد گرد زوالش
گل سبز شود از جگر شعله ی آتش
در وادی دوزخ فتد ار عکس جمالش
چون ذات خدای ازلی لیس کمثله
باید که بخوانیم فراتر زمثالش
ایجاد بود قبضه ای از خاک محمد
افلاک بود بسته به لولاک محمد
ای جان جهان بسته به یک نیم نگاهت
دل گشته چو گل سبز به خاک سر راهت
هم بام فلک پایگه قدر و جلالت
هم چشم ملک خاک قدم های سپاهت
عیسی به شمیم نفست روح گرفته
دل بسته دو صد یوسف صدیق به چاهت
دل های خدایی همه چون گوی به چوگان
ارواح مکرم همه درمانده ی جاهت
از عرش خداوند الی فرش، به هر آن
هستند همه عالم خلقت به پناهت
دائم صلوات از طرف خالق و خلقت
بر روی سفید تو و بر خال سیاهت
زیباتر و بالاتری از آنکه به بیتی
تشبیه به خورشید کنم یا که به ماهت
سوگند به چشمت که رسولان الهی
هستند به محشر همه مشتاق نگاهت
زیبد که کند ناز به گلخانه ی جنت
خاری که شود سبز در اطراف گیاهت
این نیست مقام تو که آدم به تو نازد
عالم به تو خلاق دو عالم به تو نازد

خبرگزاری پانا استان اردبیل